برکناری رضا شاه

"ممکن است اعلیحضرت لطفا ازسلطنت کناره‌گیری کرده و تخت را به پسرارشد و ولیعهد واگذار نمایند؟ ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و ازسلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصورکنند که راه‌ حل دیگری وجود دارد".

 این تمام چیزی است که در آخرین روزهای سلطنت مستبدانه رضاشاه ازسوی دولت استکباری انگلیس به دست نشانده اش رضاشاه گفته شد و او پس از دریافت آن تهران را با خفت و خواری به سوی اصفهان ترک کرد تا از طریق بندر به هند واز آنجا به جزیره موریس در افریقای جنوبی برود و برای همیشه در تبعید بماند ودر همانجا بمیرد.

جالب اینکه انگلیسیها به این شاه قدر قدرت! و قوی شوکت !حتی اجازه ندادند در بندر بمبئی از کشتی پیاده شود!

گاهی که به این مطالب در کلاس اشاره می کنم، احساس خیلی بدی به من دست می دهد.

خداکند بعضی ها که این روزها وسالها وضعیت را با گذشته مقایسه می کنند هر از چند گاهی سری به تاریخ بزنند و با همه کاستی ها وبد عمل کردنهای بعضی ها قدراین انقلاب را بیشتر بدانند وآنانی که اکنون کاره ای شده اند وتریبون ویا مسندی دراختیار دارند و برسرسفره آماده انقلاب، بدون اینکه حتی یک سیلی بخورند و یا یک مرگ بر شاه بگویند  و یک ساعت بازداشت بشوند، راحت وبی دردسر نشسته اند و برساحت پیشکسوتان ومجاهدان قبل از انقلاب  و یاران امام می تازند، نیزحدود خود را بدانند که وضعیت چنین نخواهد ماند !

آنچه دیدی بر قرارخود نماند 

                                 واین که بینی هم نماند برقرار!

شریعتی را تخطئه نکرده ام

بعداز اینکه سایت بازتاب محترم به درج یادداشت" حسن برو آخوندشو"اینجانب همت گماشت، ناقدی محترم دراقدامی ستودنی به نقد این یادداشت پرداخت که لازم دیدم توضیحاتی براین نقد به محضر خوانندگان گرامی ارائه نمایم واز دست اندرکاران این سایت که همواره درعمل نشان داده اند به اصول نقد و تضارب اندیشه ها اعتقاد داشته ودارند ،کمال سپاس را دارم.

-----------------------------------------------------------

"هم ازاین منظربود که امام با نظرمرحوم دکترشریعتی که به تز اسلام منهای روحانیت معتقد بود و آن را تاکید می کرد به شدت مخالف بود و آن را رد می نمود.

ادامه نوشته

در تاریخ مانده ایم

امروز اول ماه محرم الحرام است یکی از چهارماه های حرام بمعنای محترم.همه ماهها در نزد آفریننده آنها که حق تعالی باشد محترم هستند اما درمیان این دوازده ماه، چهارماه ازبقیه به دلایل اتفاقاتی که در آنها رخ داده است محترم ترهستند.

این روزها ایران حال وهوای عزا دارد و دلهای غالب ایرانیان بیشتر از دیگر اوقات غیر محرم بی آنکه خود علت آن را بدانند یا بخواهند غمزده اند.

درمیان ما کربلا و صاحب آن آنچنان که باید شناخته نشده اند. مراسم عزا وشعارهای حیات بخشی که دچارآسیب شده اند برای نمونه هنوز دستگاه تبلیغات دینی ما که نماینده رسمی آن قشرمحترم روحانیت است حریف صلیبهای گاه  بسیار سنگینی که بنام علم درتکایا وخیابانها گردش داده می شوند و بر روی آنها مجسمه های مرغابی وکبوتر و..نصب شده است نمی شود.

ادامه نوشته

اشعار ومراثی محرم امسال

به عنایت حضرت سیدالشهدا و برادر زاده اش قاسم بن الحسن،

اشعار و مراثی سال 1391 تاکنون

تقدیم ذاکران ارجمند اهل بیت می گردد.

فایل word

فایل pdf

امید که این لطف حضرتش دائم باشد و همه را مستِ فیض فرماید.


بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است    ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست!

همه چیز نور دارد

" یک بار یکی از آقایان که مدتی محضر یکی از بزرگان را  هم درک کرده بود، خدمت آقای انصاری همدانی رسید و گفت: آقا من واصل شدم و نور خدا را همراه خود می‌بینم. آقا به ایشان  فرمود: خصوصیات آن نور را بگو . او هم توضیحاتی  داد. آقا  فرمود: اگرچه این‌ها همه انوار خدا هستند، ولی این نور خدا نیست بلکه نور وضوی توست که در ابتدای راه برای آدم پیدا می‌شود. برای ایشان باطن خیلی آشکار بود. می‌فرمودند: همه چیز نور دارد اگر نورش در آن شخص باشد، حقیقت دارد و گر نه مدعی است."

( سوخته، در سیر وسلوک آیت الله محمدجوادآقاانصاری همدانی  ص 79  )به نقل از علی محمود حقیقی 

این همان انصاری همدانی است که عارف واصل مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی در باره اولین دیدار خود با او می گوید:

 وقتی ایشان با جمعی از اطرافیان خود درمسیرمشهد از همدان به تهران آمد مرا شکار کرد!

ماجرای شکارحاج میرزا اسماعیل هم توسط ایشان بسیارشنیدنی است که دریادداشتی در باره آقای دولابی در سال گذشته به آن پرداخته ام..

از خدا بخواهیم به دعای ولی ما حضرت مهدی علیه السلام یکی از این صیادهای حرفه ای اش را  که در اختیار ایشان هستند و او صیاد این صیادهاست! هم به سراغ ما بفرستد.

باید شکار اولیای خدا شد. موسی را خدا به دست صیادی مثل خضرسپرد تا او را که خود معلم شریعت خلق بود، درس معرفت وطریقت بیاموزد.

ماجرای عرفانی خضر و موسی در قرآن بسیارشنیدنی وخواندنی است.

آنان که پای طلب در این عرصه دارند می توانند به سایت اهل ولاء و بیانات دوست فاضل و ارجمندم جناب آقای مهندس طیب در این باره مراجعه فرمایند.

به اصل مطلب برگردیم. بسیاری از ما از حقایق اطرافمان غافلیم.از امروز که وضو می گیریم مواظب نوری باشیم که در ازای آن به ما عنایت می شود.حالا می شود فهمید علت اینکه این همه بر دائم الوضو بودن تاکید می شود چیست.

اخیرا در روایتی دیدم پیامبر عزیز ما که صلوات خدا بر او باد وقتی از بستر بیدار می شدند این دعا را در روز جدیدی که آغاز کرده بودند می خواندندکه :

اللهم اجعل لی نوره و هداه

خدایا نور وهدایت این روز را برای من مقرر گردان.یعنی که هر روزی نوری دارد که باید آن را از خدا خواست.

آیات الهی در قرآن هم هرکدام نوری دارند. 

به کربلایی کاظم اراکی که سوادی نداشت تفضلی شد که آیات قرآن را از غیر قرآن تشخیص می داد.برای امتحان او بعضی عبارات عربی را بین آیات قرآن جا داده و از او خواستندآیات قرآن ر ا در بین آن سطور به آنها نشان بدهد.وی به درستی آیات را نشان داد و تعجب همگان را برانیگخت. وقتی به او گفتند: شما که سواد نداری چگونه آیات قرآن را از جملات عربی دیگر غیر قرآنی تشخیص می دهی؟ گفته بود: آیات قرآن نوری با خود دارند که کلمات عربی غیر قرآنی این نور را ندارند.

تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما

به جای سخت گیری به وبلاگ نویسان به دنبال صاحب منصبان متهم به فساد باشید

امروز احمد توکلی در نطق میان دستور خود ضمن انتقاد از سکوت دستگاه قضایی نسبت به موضوع مرگ یک وبلاگ نویس در زندان گفت:

بجای برخورد با رسانه ها و وبلاگ نویس ها به سراغ مسئولان فاسد و یا متهم به فساد بروید.

---------------------------------

انا لله و انا الیه راجعون

خبر کشته شدن یک وبلاگ نویس جوان - مرحوم ستار بهشتی -که به حسب نقل خبرگزاریها وبلاگش کمتر از ده بازدیدکننده در روز داشته است، مرا بسیار متاثر کرد.

خدایا تو شاهد باش:

من بعنوان یکی از کمترین بانیان این انقلاب و شکنجه شده ها و زندان رفته های دوران طاغوت در جهت برپایی این نظام نسبت به این رفتارها اعلام تنفر می نمایم و از چنین رفتارهای خلاف شرع و قانونی برائت می جویم.

نمی دانم باید به دنبال قصاص خون بناحق ریخته یک نفربود یا قصاص خون همه مردم.

نمی دانم نظام ما باید تا کی تاوان این افراطها را بدهد.

 من این مرحوم را نمی شناسم . وی بعنوان یک وبلاگ نویس تازه کار، هرچه در وبلاگش بد نوشته باشد و به هرکس توهین کرده باشد، نباید کشته می شد.سزای بدنویسی او شکنجه و مرگ نبود.

تجربه تلخ محکومیت نشریه داخلی یک دانشگاه با تیراژ چند صد نسخه بنام موج یادمان رفته است که چه به روز و حال این مملکت آورد؟چه کفن پوشانی را به خیابان کشاند؟کفن پوشانی که این روزها بدجوری برای اینگونه قتل نفسها که هیچ ربطی به نظام ندارند ،سکوت اختیار کرده اند.توگویی خونی بر زمین ریخته نشده است!

خدا کند این بار پیگیری این مساله به سرنوشت پرونده کهریزک دچار نشود و مجلس براساس سوگندی که خورده است این مساله را از سیستم قضایی کشور دنبال کند.

سابق یادش بخیر!

چه ایمانی داشتیم!

 می گفتیم :

قرآن می فرماید:

هرکس عمدا یک نفر را بکشد مانند این است که همه مردم را کشته است.

و اکنون....

گویا برخی با افراطهای خود باتیشه به ریشه نظام افتاده اند.

نباید اجازه داد و نخواهیم گذاشت بخش غیر متجانسی از نظام و با نظام با رفتار ناشایست غیراسلامی و غیر انسانی خود کل نظام را حذف کند و طهارت و وجاهت آن را در داخل وخارج ازبین ببرد.

این تکلیفی است که برعهده همه ماست.

بر عهده همه کسانی که هنوز و تا همیشه دل در گرو اسلام و انقلاب دارند.

--------------------------

بعدالتحریر

خدای را سپاس که امشب پس از نوشتن این یادداشت سیمای جمهوری اسلامی با نشان دادن تصویر مرحوم ستار بهشتی اطلاعیه قوه قضائیه را درموردپیگیری محاکمه مسبب قتل آن مرحوم منتشر کرد.باور من این است اگر این رفتار با مسببان کهریزک شده بود این قتل اتفاق نمی افتاد.


 

حسن برو آخوند شو!


سالهاست درس تاریخ زندگی واندیشه های امام را درمقطع ارشد تدریس می کنم.این درس از درسهایی است که با اینکه سعی می کنم مطالبی که  درهر ترم به دانشجوها ارائه می شود، تکراری نباشد ،ارائه آن برای من نشاط آوراست. با بیان وقایع زندگی امام وتاریخ مرتبط با ایشان به کسی می مانم که درگلفروشی کار می کند و سر و کارش مدام با گل و فضای جانش سرشار ازعطر خوشبوی گلهای زیبایی است که نمونه ای ازبهشت در این دنیا هستند.

اقرارمی کنم در این بیش از دو دهه تحقیق درباره تاریخ زندگی ومبارزه و رهبری امام به نکات بکر زیبا جالب وبعضا شگفتی رسیده ام که با توجه به پاره ای ملاحظات  مبتنی برمصلحت که لازمه و ازمحدودیتهای تاریخ نگاری درعصر وقوع حادثه ها هستند در ثبت تاریخی آنها درمانده ام.

 به دانشجویان گفتم، هنرامام این بود که با  درک تجربه دوحادثه مهم تاریخ ایران  یعنی تحریم تنباکو ومشروطیت ازپایگاه روحانیت ومرجعیت حرکت کرد و نظامی مستبد، وابسته ارتجاعی و کهن را با اتکا به آگاهی واراده و قیام مردمی که به آنها عشق می ورزید مردمی که دعوت او را برای قیام اجابت کرده بودند، بدون تردید برای همیشه برانداخت.

ادامه نوشته

غدیر،عید مستان می رسد!


عید غدیر رو به همه دوستان تبریک میگم و نوشته سال قبل رو با شما خوبان به اشتراک میگذارم.

خدا به ملتی که غدیروعلی داده چه نداده است وکسانی که ازاین دو نعمت بی بهره اند چه دارند؟!

عجب این است که بعضی به دنبال اثبات غدیرند! وعجیب تراینکه عد ه ای به دنبال انکارحقی که در این روز درآن برگردن بشریت افتاده است!

 چه نیازی به اثبات غدیر؟

 کدام عقل اثبات می کند پیغمبری بدون تعیین تکلیف امتش ازدنیا برود و آنها را درچندراهه گمراهی ها، سرگردان بگذارد؟

 کدام پیامبربدون جانشین از دنیا رفت که پیغمبراکرم به سان او رفتار کرده باشد خصوص آنکه جناب ایشان پیغمبری است که دیگر پس از وجود مبارکشان هیچ پیغمبری نخواهد آمد وباب وحی الی الابد بربشریت وزمین بسته خواهد ماند.

علی، اعجوبه خالق هستی است آیتی تکرارناپذیر! احد، واحد همانند خدایی که او را آفرید! قل هو!

یک نکته ازاین معنی گفتیم وهمین باشد!

خود او فرمود:ما لله آیه اکبر منی وما لله نبا اعظم منی!

درعالم بیکرانه هستی،خداوند آیتی بزرگترازمن نیافریده وخبری مهمترازمن درخلقت اونیست!

همسربتول! لیله القدر،فاطمه خدا وقلب رسول وی .که جبرییل درشب قدربرپهنای آن نازل شد و قرآن را به محمد داد!

الم نشرح لک صدرک؟ای رسول سینه ات راگشاده نکردیم تا رسول وحی بتواند برآن فرود آید ؟

زهرا،همو که روح درون رسول خدا بود!

وتوچه می دانی که معنای این همسری چیست که علی به آن افتخارمی کرد وبا انگشت به سینه مبارک می زد که ، انا زوج البتول! من، آری، فقط من ،افتخارهمسری زهرا را دارم!

علی مرد انحصارها!

انحصار داشتن همسری چون زهرا  و فرزندانی همانند حسن وحسین ومهدی!

انحصار ضربه روز خندق که ارزش آن از عبادت جن وانس برتر بود!

انحصار تولد درکعبه معظمه !

انحصار داشتن نامی بدون کم و زیاد از خدا :علی!

انحصار داشتن لقب امیرالمومنین!

انحصار سقایت مومنین در بهشت از کوثر!

میزان الاعمال!

کسی که بهشت وجهنم را به اوسپرد ه اند !

وبا این همه انحصار می گفت :انا عبد من عبید محمد! بنده ای از بندگان محمد است!

 مرد یکتایی ها!حقیقت سوره توحید!

قل هو!

و تو چه می دانی که این هو چیست وکیست!

هو!همو که پیامبر به او فرمود تورا جزمن وخدا نشناخت ونشناسد!

هو!،همو که حسین را به ما ارزانی داد!

حسینی که دلهای بندگان خدا چه بخواهند وچه نخواهند، حسینیه اوشده وخواهد شد!

به پاس این نعمت بزرگ ،می ارزد سربرآستان الهی بگذاریم وتا قیامت دراین سجده بمانیم وبا رند شیراز زمزمه کنیم که ای علی،

 همه دم برندارم سر از این خمارهستی            که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

بابی انت وامی یا امیرالمومنین! 

ما را بپذیر!

اگرچه از تو کمتر نشانه ای داریم. 

مارا نیز به باده ای مهمان کن!

ساقی خمار آلوده ام ،بگشا درمیخانه را....

درخانه اگر کس است

هفته گذشته توفیقی دست داد تا بمحضر بزرگی برسم. بزرگی راه رفته و بهتر بگویم" خود راه شده "!

سخنی گفت که مرا وشاید بقیه مستمعین سراپا گوش را تکان داد.

با لحنی نگران می فرمود:

بیست، سی سال است، دنبال بزرگان هستید، چرا حرکت نمی کنید و راه نمی افتید؟!

حرف حساب، جواب ندارد. بیشترما انگار، نه دراندیشه که درعمل، بودنمان را دراین دنیا تقریبا دائمی می دانیم .

به قول مرحوم آیت الله بهجت که درود خدا براوباد، فقط از بزرگان دنبال کسب دستورالعمل سیروسلوک هستیم وبه رسم عادت به همه می گوییم التماس دعا!

 به کسی می مانیم که دارد ماه را درآسمان به ما نشان می دهد ولی ما به انگشت اشاره اوخیره شده ایم!

باید راه افتاد.

 با رفتن هم می شود ماند!

یعنی می شود هم ماند وهم رفت تا چه رفتنی باشد ! و درماندن و بودن هم می شود نشانه ای از رفتن دید. تا چه بودنی باشد!

 موتوا قبل ان تموتوا، همین است! یعنی چنان بمانید که گویی رفته اید!

باید رفت، قبل ازاینکه بی اختیارما را ببرند.

شما به علم غیب چه نیازی داشتید قربان؟!

چندروزپیش که توفیق دیداری تقریبا کاری با جناب آقای حاج سیدحسن آقای خمینی در جماران بی امام داشتم وچندتن از دوستان هم درخدمت ایشان بودند،عرض شد، امروز صبح که با خودم تاملی داشتم پرسشی تازه به ذهنم رسید وآن اینکه وقتی در رساله امام آمده است مصرف بی جای آب وبرق وگاز و.. که سرمایه عمومی ملت است، علاوه بر حرمت شرعی ،ضمان هم دارد، یعنی  فرد باید خسارت اسراف  خود را در منابعی که متعلق به همه مردم است وبنحوی عمومی است ،بدهد وکفایت نمی کند چنین فرد اسرافگری بگوید درست است که مثلا در مصرف آب اسراف کرده ام ولی پولش را می پردازم ،با این وضعی که این دولت غیرکریمه برای مردم  در زمینه اقتصاد ومعیشت مردم درست کرده و دارایی آنها بعداز سالها زحمت وکار وتلاش به ثلث یا کمتر از ثلث رسیده تکلیف سرمایه های از دست رفته مردم چیست؟ با این سقوط قیمت ریال در برابر دلار وغیر دلار و بالا رفتن نرخ سکه و ارز،چه کسی جوابگوی این همه  کاستیها در دارایی های مردم است؟چه کس یا کسانی به لحاظ شرعی پاسخگوی ازدست رفتن اموال آنها دراثربی تدبیری هستند؟

ادامه نوشته