مصاحبه ام با پایگاه خبری جماران در رابطه با آیت الله هاشمی
اینکه روحانی تحت تأثیر هاشمی است، صحیح نیست
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

دیروز یکی از دوستان عرب اهواز، که در دهه 60 با من همکار بود با من تماس گرفت.می گفت چند قسمت سفرنامه امسال مرا به کربلا دیده و پسندیده است و همین او را وادار کرده تلفن مرا از دوستی مشترک بگیرد و از من بخواهد قدری در باره ضرورت مهمان نوازی مردم شهرهای مذهبی – قم و مشهد – با زوار عراقی بیشترسخن گفته شود.
می گفت: یک هفته قبل از اربعین امسال که در نجف به دنبال جایی برای استراحت می گشته ،حدود ساعت یک نیمه شب پیرمردی به سراغ وی و خانواده اش آمده و آنها را با خود به خانه برده است.
"دین هر کس همان است که درخلوت به آن عمل می کند!"
قصد ورود به حوزه روان شناسی را ندارم که درتخصص من نیست وهمواره از ورود به مسایلی که درحیطه آگاهی هایم نبوده اند، پرهیز کرده ام، اما این امرمانع از نقل بعضی ایده های نو دراین ساحت نیست.
ازمسایلی که بعضی ازابنای بشربه معنای عام آن بدان مبتلا بوده وهستند، دوگانگی درشخصیت و رفتار است.بعضی ها درخلوت آنگونه که دراجتماع نشان می دهند، نیستند.
درتعالیم شریعت مقدس ما به این مساله درحیطه ریا وتظاهر بحث و از آن به شدت نکوهش شده است.این امر که اختصاص به متدینین ندارد و شامل غیرمتدینین هم می شود، ناشی از نوع نگرش هرکس نسبت به خود ،خدا وهستی است.
بعضی درمیان مردم حال خوشی دارند،نماز با حالی می خوانند، درجمع ودرحضور دیگران مبادی آداب هستند، قواعد ادب واصول اجتماعی را بخوبی رعایت می کنند ،با دیگران درنهایت احترام وادب رفتارمی نمایند، اما آنگاه که ازمنظرو نظردیگران دورمی شوند وکس یا کسانی را ناظر بر رفتار خود نمی بینند، آدم دیگری می شوند.
خواجه رند شیراز،در یک پرد ه برداری ازاین رفتار، دربیتی زیبا فرموده است:

این متن زیبا را درجایی دیدم وپسندیدم. امیدوارم شما هم بپسندید.
"هیچ چیزدراین جهان چون آب، نرم و انعطاف پذیر نیست. با این حال برای حل کردن آنچه سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد.
نرمی برسختی غلبه می کند ولطافت برخشونت.
همه این را می دانند ولی کمترکسی به آن عمل می کند.
انسان، نرم و لطیف زاده می شود و به هنگام مرگ خشک وسخت می شود.
گیاهان هنگامی که سرازخاک بیرون می آورند نرم وانعطاف پذیرند وبه هنگام مرگ خشک و شکننده.
پس هرکه سخت وخشک است، مرگش نزدیک شده وهرکه نرم وانعطاف پذیر، سرشار از زندگی است.
آرام زندگی کن!
هرگز با طبیعت و انسانها ستیزه مکن و گزند را با مهربانی تلافی کن.

دانشجوی همرزم شهیدم، عظیم اسدی مشکال
براساس برنامه ریزی بعضی از دوستان انقلابی دزفولی که بخشی ازآنها یکی از زیرشاخه های گروه انقلابی مسلحانه منصورون بودند ودرکنارسایر نیروهای انقلابی مثل نیروهای مستقل دانشجویی در ساماندهی مبارزه علیه شاه در دزفول نقش عمده ای داشتند ،قرارشد درچهلم شهدای قیام مردم تبریز، درسحرگاه روز 9 فروردین سال57 13 سلسله عملیات تخریبی با کوکتل مولوتف بمنظورضربه زدن به ارکان رژیم وآگاهی بخشی وامید دادن به مردم دراین راستا که این نظام وابسته ضعیف است و باید جای خود را به نظامی اسلامی والهی بدهد قرار بود درچند نقطه شهردزفول اقداماتی توسط دانشجویان انقلابی دزفول درسطح شهر انجام و بانکها بعنوان یکی ازارکان اقتصادی رژیم تخریب و به آتش کشیده شوند.
ضعف برنامه ریزی اولیه وهماهنگی میان گروههای دوتا سه نفره عمل کننده و زمان تقریبا نامناسب عملیات – نزدیکی اذان صبح که تقریبا تلاشهای روزانه درسطح شهر آغاز می شود- موجب آن گردید بعضی از گروههای عمل کننده زودتر ازموعد مقرری که سایر گروهها می بایست درآن عملیات کنند ،اقدام نمایند وهمین نیروهای امنیتی و گشتهای شهربانی دزفول را که بعدا معلوم شد یک ماه درآماده باش بودند حساس کرد تا درسطح شهربه گشت زنی بپردازند وباصطلاح خودشان عوامل خرابکار! را دستگیر نمایند.من درتاریکی قبل ازاذان صبح به محل مورد نظرکه درنزدیکی منزلمان بود آمدم وپس از بررسی اولیه وضعیت به همراهم که نوجوانی هفده هجده ساله بود ومحمود نام داشت -بعدها به منافقین پیوست و متاسفانه درعملیات مرصاد کشته شد - که از بچه های محل ما وجوانی بود شجاع ونترس و پشت سرم به انتظارعلامت من برای عملیات ایستاده بود برای آغازاشاره کردم. تا خواستیم وارد عمل شوم درهمان لحظه گشت نیروهای امنیتی از خیابان رد می شد .نوجوان پشت سرمن با توجه به فاصله ای که با من داشت توانست بسرعت به کوچه بگریزد وازدست ماموران فرارنماید اما من که ازنقطه اولیه جدا شده و به سوی هدف درحرکت بودم توسط نیروهای گشت دستگیروبلافاصله به شهربانی منتقل شدم.
برای دیدن مصاحبه مادر عظیم اسدی بر روی لینک زیر کلیک کنید:

چند روز قبل مصاحبه برادر عزیزم، سردار صنیع خانی از نیروهای قدیمی سپاه را می خواندم که خاطراتی از انقلاب و جنگ را بیان کرده بود. این خاطره که از دوستش اقای حدیدی تعریف کرده به دلم نشست.
جنگ هرچند چیز خوبی نبود ولی خیلی "خوبها" را توی خودش داشت و خیلی "خوبیها "را!
خدا را شکر که اون روزها را درک کردیم.
در جنگ این همه خط کشی خودی و غیرخودی و انگ و تهمت فتنه و فتنه گر و..نبود.
همه از چپ و راست و میانه، احترام همو داشتن و بهم می گفتن برادر!
حیف اون روزها که تموم شدند.
---------------------------------------------------------------
"در دوران جنگ یکی از دوستان ما به نام محمد حدیدی مسوول توزیع کمک های مردمی بود. در بین کمک های مردمی برخی اجناس وجود داشت که چون توسط خود مردم بسته بندی شده بود نمی شد فهمید چه چیزی در آن بسته بندی هاست. محمد حدیدی می گفت: درمیان کمکهای مردمی بسته ای را دیدم که خیلی سبک بود. وقتی درب آن را باز کردم، دیدم یک قوطی خالی کمپوت است که در آن کاغذ لوله شده ای قرار گرفته و بر روی آن کاغذ نوشته شده :
برادر رزمنده، من از طرفی چیزی در بساط نداشتم و از طرف دیگر هم دوست داشتم کمکی کرده باشم، به همین خاطر لبه های این قوطی کمپوت را کوبیدم تا شما لااقل بتوانید از آن به عنوان یک لیوان استفاده کنید."
فردا 22 بهمن است.سالروز پیروزی حق بر باطل.
فردا روزحمایت همه ملت ازانقلاب شکوهمند اسلامی سال 57 است. انقلابی که با نثار خون بهترین جوانهای این آب وخاک علوی پدید آمد و رژیمی مرتجع و وابسته را از صحنه سیاست جهانی برای همیشه حذف نمود.
فردا به شکرانه این پیروزی و به نشانه حمایت همه جانبه ازمردانی که درعرصه سیاست وغیرسیاست درجهت اعتلای این ملت درداخل وخارج تلاش می کنند به خیابانها می آئیم ودرجهت ادای دین به امام واسلام ، پشتیبانی همه جانبه خود را ازانقلاب اسلامی و شعارهای امام و اهداف شهیدان فریاد می زنیم.
"اگر به من اجازه دادند که شفاعت بکنم اگر به قيمت اين باشد که خودم بروم جهنم ولي دوستانم بروند به بهشت اين کار را ميکنم! "

عبارت بالا گفته پاسدار شهید حسین ناجی است شهیدی که در دزفول قبری نورانی دارد.
یکی از دوستان بسیار خوبم درابتدای انقلاب پاسدار شهید حسین ناجی بود که در فروردین سال61 در عملیات غرور آفرین فتح المبین به مطلوب خود شهادت دست یافت.شهادت حق حسین بود و اگر شهید نمی شد مایه تعجب بود.
حسن برادر شهید بود و بسیار متدین. وی در ابتدای انقلاب که حزب جمهوری اسلامی در دزفول تاسیس شد به عضویت این حزب در آمد و از فعالان آن بود.بعدها که به سپاه پیوست مسول پرسنلی و مسول نیروهای ذخیره سپاه دزفول بود.
امزوز که خاطرات او را در وبلاگی که بر و بچه های دزفول بنام او درست کرده اند وخداخیرشان بدهد می دیدم این عبارت که از پدر او نقل شده برایم بسیار زیبا آمد .
از صفات حمیده شهدا دیگرخواهی آنها بود صفتی ناشی از این فضیلت که خودشان را نمی دیدند.
البته با توجه به منزلت شهدا نزد خدای متعال، دراین گفته جای مناقشه هست ولی این بیان، اوج دیگرخواهی و ایثار از منظر شهید را می رساند.
حسین قبل از شهادت به یکی از دوستان نزدیکش از شهادت قریب الوقوع خود خبر داده بود.اکثرشهدا از شهادت خود اطلاع داشتند. این یکی از الطاف خدا به شهدا بود.
رضوان خدا براو باد و بهترین درجات جنت برای او.

ننوشتن من چند دلیل داشت :
یکی اینکه به دلیل انتسابم به آیت الله هاشمی بعضا مواضع و حرفهایم ممکن است توسط برخی مخالفین دولت و شکست خوردگان بی تحمل انتخابات که منتظراندک انتقادی ازمنسوبین ایشان در نقد دولت تدبیر وامید هستند عامدانه یا به اشتباه نظر و موضع ایشان تلقی شود و حال آنکه اینگونه نیست و دیگر اینکه در شرایط فعلی نقد رسانه ای دولت را به مصلحت نمی دانم و قصد ندارم در زمین کسانی که عامدانه چشم برتوفیقات دولتی که فقط 6 ماه از عمر آن می گذرد - و درمظلومیت آن همین بس که رییس آن ناچارشد در ساعت یازده شب که بیش از نیمی ازمردم به خواب رفته یا می خواهند بخوابند در باره عملکرد چند ماه اخیرخود با مردم سخن بگوید!- بسته اند و بااین همه گرفتاریها و مشکلاتی که از دولت شوم قبلی به ارث برده انگشت بر نقاط ضعف می گذارند بازی کنم و دیگراینکه پرداختن به چنین مساله ای را چندان مهم نمی دانم.
من با این روش که بازگشت به دوران کوپنیسم آن هم از نوع ناقص آن است هرگز موافقتی ندارم.
این طرح هر چند در ابتدای کاردولت دکتر روحانی با نیتی خیرخواهانه و درجهت کمک به اقشاری مطرح شد که زیر فشار سنگین تورم دولت قبل کمر خم کرده اند،درعمل نشان داد طرح خوبی نیست و اجرای آن با کرامت مردم سازگارنیست.
اول اینکه منبع مالی اجرای این طرح بر دوش بدهکارترین دولت تاریخ ایران افتاد.دولتی که وزارتخانه هایش توسط وزرای قبلی درسه ماهه دوم سال تقریبا نه تنها برای 7 ماه بعد بودجه ای ندارند بلکه حتی بدهکار هم هستند! بنظر من مخالفت مجلس در باره این طرح بودجه بر که جایی دربرنامه قبل و بعد ندارد کاملا بجاست.
دوم اینکه تغییر نظر مستمر دست اندرکاران درباره نحوه اجرا و دسته بندی افراد تحت پوشش این طرح ناپخته بودن آن را نمایان تر ساخت.
مطمئن هستم اگر دکتر روحانی این طرح را با نخبگان اقتصادی کشور مطرح می کرد آنها که به دردهای افتصادی کشور بخوبی آگاهی دارند حتما اجرای این طرح را تایید نمی کردند.
نکته بعدی در باره نحوه اجرای این طرح است .این یک حقیقت است که هرطرح خوب اگر خوب انجام نشود درعمل نتیجه خوبی ببار نخواهد آورد.اگرچه دیشب رییس جمهور محترم درسخنان خود در باره نقایص اجرای طرح عذر خواهی کرد اما بهتر بود طرح را قبل از اجرا در معرض نظرات اصحاب رسانه، منتقدین،مردم ،نخبگان و نمایندگان مجلس می گذاشت و در صورت اجماع عمومی آن را عملی می ساخت .

هی! پسر!، این رییس سابق چقدر آدم تو داری بوده است و ما نمی دانستیم! چه آدم مبارزی بوده است و ما غافل بودیم؟!45 سال از عمر 57 ساله خود را درگیر انقلاب بوده است و ما نمی دانستیم!علم تعبیر خواب داشت وما نمی دانستیم؟
سند می خواهید؟نمونه بیاورم؟ نمونه؟ همین خاطره ای که عبدالرضاداوری از نیروهای حامی وی اخیرا در فیس بوک خود از او نقل و موجب شده معرفت عمومی راجع به رییس سابق بیشتر از قبل بشود!
البته ابهامات زیر را باید بی خیال شد! اینکه:
1-چرا حاج محمود حالا به فکرش رسیده این خاطره را پس از 13 سال که آقای مصباح و جنتی و موسوی جزایری و..در باب نقش کرامات انتخابش آن همه درّ سخن! سفتند و خاطره های سست! گفتند چنین رویایی را بگوید معلوم نیست.
2-چرا احمدی نژاد تاکنون...