
دراین دهه قصد دارم خوانندگان عزیز این وبلاگ را به چند نکته در باره درسها و مصایب عاشورا مهمان کنم.
ازصحنه هایی که تصور آن وقایع روزعاشورا را برایم خیلی سخت می کند این است که درمنابع تاریخی به نقل از شاهدانی که درسپاه کوفه شاهد ماجرا بوده اند، آمده است وقتی کوفیان در روزتاسوعا- یوم حوصر فیه الحسین- خیمه گاه حسینی را محاصره کردند و راه آب را برحرم بستند و آب درحرم امام حسین نایاب شد تشنگی برهمه فشار آورد و طبیعی بود که کودکان بی تاب ترازدیگر اهل حرم درتحمل تشنگی بودند .
روزعاشورا قبل و بعد از شهادت عباس وقتی امام از خیمه ای به خیمه ای می رفت و اهل حرم را به صبر دعوت می کرد و دلداری می داد کودکانی چند دامن حضرت را گرفته بودند والعطش العطش گویان مدام از ایشان خواهش آب می کردند.
حضرت برای اجابت همین خواهش کودکان بود که به برادرش گفت برود وآب بیاورد که آن بزرگوار رفت ودر راه آب آوردن برای تشنگان خیمه ها شهید شد.
پس از شهادت عباس این خواهش آب ادامه یافت.چقدرحضرت با اینکه خودشان هم به دلایل مختلف ازجمله بخشیدن سهم آب شان به کودکان وتلاش زیاد دررفت وآمد بین میدان وخیمه گاه وگاه کمک به کسانی که می جنگیدند وگرفتار محاصره کوفیان یم شدند وحضرت نجاتشان می داد بسیار تشنه بودند از اینکه نمی توانستند این خواهش را برآورده کنند از کودکان خردسال خیمه ها خجالت کشیدند، خدا می داند.
مرحوم شیخ جعفرشوشتری می گوید یکی از مصایب امام حسین درکربلا که به آن کمتر پرداخته می شود یا نمی شود ،همین خجالتهای امام حسین است.
خجالت از مادران وهمسران وفرزندان شهدای غیر بنی هاشم که عزیزانشان را شهید می دیدند.
خجالت ازخواهش آب کودکان وعدم قدرت دراجابت خواهش آنان.
خجالت از فرزندان خرد سال علی اکبر پس از شهادت پدرشان.
خجالت از رباب مادر علی اصغر پس از شهادت فرزندشیرخواره اش.
خجالت ازمادرقاسم وعبدالله بن الحسن بخاطر شهادت دوجگرگوشه او.
خجالت از خواهرش زینب برای شهادت دو فرزند دلبندش.
صلی الله علیک یا ابا عبدالله یا عطشان