مو نمی زد بودنت با فاطمه!

امروز سالروز ارتحال شهادت گونه مولای من،
زینب بنت علی بن ابیطالب علیهما السلام است.
زینب، شیر زنی تاریخ ساز! همو که امام را پناه داد!
همو که نهال امامت بالنده از اوست!
همو که زینت پدرش علی بود و نامش را پیامبر از خدا گرفت و بر او نهاد.
هموکه عصمت آفرین است و بعضی درعصمت او تردید می کنند!
همو که درنسبت با شهیدان بی همتاست:
هم دخترشهیدان است و هم خواهرشهیدان و هم مادرشهیدان و هم عمه شهیدان
شعری را که سال ها قبل در باره او سروده ام تقدیم می نمایم:
زینب ای آیینه زهرا نما ای وجودت آیتِ صبر خدا
عشق ، مات از گرمی بازار تو داغ روی داغ دیدن کار تو
افتخار هشت و چاری زینبا کم تو از زهرا چه داری زینبا
ای وجود تو سَراپا فاطمه مو نمی زد بودنت با فاطمه!
ای خدا هم سرفراز از عصمتت چارده معصوم ، مَست از نسبتت
ای مثال صبر در اوج بلا قهرمان جاودان کربلا
کس به مثل تو ندید آزارِ کین جز تو کی کرده چنین یاری دین ؟
ای پناه تشنگانِ بی پناه در هجوم کوفیان بر خیمه گاه
کوفیان تا خیمه ها را سوختند اهل خیمه ، دیده بر تو دوختند
صاحبِ رنج و غمِ بسیار ، تو کاروانِ عشق را سالار ، تو
صبر از صبرِ زیادت گشت ، مات جان سجاد از خطر دادی نجات
آن زمانی کآن تنِ بی سر بدید خواست افتد بر تن شاه شهید
در غُل و زنجیر ، دستش بسته بود روی اُشتُر ، نیمه جان بِنشسته بود
دید تا نعشِ پدر بر روی خاک بی سر و عریان و خونین پُر ز چاک
رفت از غصه به حال احتضار روز ، پیشِ چشمِ او گردید تار
زائر از بی تابیِ زینب مگو در مثالِ عشق جز نامش مجو








