حرم حضرت معصومه گاهی محترم است!

جمعه شب از یک مهمانی به خانه برمی گشتم. ساعت  10/45دقیقه بود .رادیوی ماشینم را اتفاقی باز کردم .از قضا خطیب موقت جمعه تهران آقای سید احمد خاتمی داشت درباب محکومیت عمل بعضی افراد درسخنرانی رییس مجلس درحرم حضرت معصومه- که به بیان ایشان دراثرآن حرمت حرم نادیده گرفته شد - صحبت می کرد و ازمسولین می خواست با این افراد برخورد کنند تا دیگراین قضایا تکرار نشود.

1- عین همین برخورد را چند نفرمحدود درقم در سال 1384 درصحن مطهر حرم کریمه اهل بیت با جناب آقای خاتمی کردند. اما درآن زمان چنین عکس العملی در خطبه های نماز جمعه قم - چه رسد به تهران!- درمحکومیت این رفتار زشت وسازمان یافته توسط قرارگاههای تخریبی که درقم تاسیس شده اند وسربازان آنها درتصاویرمعلوم هستند، دیده نشد!

2-  نظیراین اتفاق یک سال بعد برای آیت الله هاشمی در 15 خرداد1385 هم افتاد. اما نه خطیبی آن را محکوم نمود و نه عاملان بهم زدن مراسم مورد تعقیب و بازخواست مقامات امنیتی  و قضایی قرارگرفتند.

3-  مراسم شب قدر 23 رمضان  امسال در حرم حضرت رضا علیه السلام که در آن جناب ناطق نوری به ایراد سخن می پرداخت نیز توسط بعضی که حتی مشهدی ها آنها را نمی شناختند- چون از قم به مشهد آمده بودند -ومن در همان زمان مقاله ای از آنها به نام فرقه غیرمشهدیه! نام بردم! برهم خورد.تا این لحظه من خبری از برخورد قضایی با این افراد که حرمت شب قدر وحرم رضوی را نایده گرفتند و به نقل شاهدی عینی که از دوستان نزدیک من است به سمت ناطق نوری بطری های آب پرتاب کرده اند دررسانه ها نشنیده ام.

4-  بهم زدن مراسم سالگرد امام خمینی و اهانت به یادگارامام را در دوسال قبل که دیگرهمگان به یاد دارند .

-  دراخبارآمده بود دراتفاقی کم نظیربعضی ازبرهم زنان مراسم سخنرانی علی لاریجانی در مراسم 22 بهمن قم بازداشت شده اند .اما این اتفاق تا آنجا که حافظه من یاری می کند درسه رویداد مشابه گذشته تکرارنشد.  چرایش را خیلی نمی دانم !شاید یک دلیل آن این باشد که آقایان هاشمی  وخاتمی و ناطق نوری وسید حسن اهل لاریجان نبوده اند!

ادامه نوشته

خدا علی را دوست دارد

ابن عباس روایت کرده :رسول خدا را دیدم که پنج مرتبه سجده کرد بدون آنکه رکوع کند.

گفتم «یا رسول الله،‌این چه عملی است؟»

فرمود: «جبرئیل نزد من آمد وگفت: ای محمد، خداوند علی را دوست دارد ومن پس از شنیدن این خبرسجده کردم. وقتی سر از سجده برداشتم جبرئیل گفت: خداوند فاطمه را که پارسا و پاک است دوست دارد و من سجده کردم. سپس سر از سجده برداشتم. بار دیگر گفت: خداوند حسن را دوست دارد و مرتبه دیگر گفت:‌ خداوند حسین را دوست دارد و من برای هر کدام سجده نمودم و برای آخرین مرتبه گفت: خدا کسانی که ایشان را دوست داشته باشند، دوست دارد ومن برای پنجمین بار به سجده رفتم.» [i]

 



[i]- مشارق انوار الیقین، ص 155 .

خنجرت را بکش و مرا بکش!


از آخرین تصاویر فرمانده شهید حمید صالح نژاد در نخلستان های آبادان

بسیار از جبهه وشهدا گفته  و نوشته ام اما گاه که با خاطره ای روبرو می شوم می فهمم که هنوز بسیار نمی دانم.

این خاطره را جناب پژوهیده از شب عملیات فاو از رزمندگان دزفولی گزدان حمزه از لشکر حضرت ولی عصر  علیه السلام نقل کرده است . من در عملیات شادی بخش فتح خرمشهر که در آن مجروح شدم و در عملیات تلخ والفجر مقدماتی که با زحمت واصرار بسیار اجازه شرکت در عملیات را از قرارگاه  کربلا گرفتم توفیق همراهی این گردان را در این دو عملیات داشته ام.

این روزها مصادف با عملیات والفجر۸ و فتج فاو در سال 1364 است . یاد آن شب بخیر چه بارانی بارید! ابتدا با نگرانی فکر می کردیم کار بچه ها با مشکل روبرو شود با این باران. بعد که عملیات شروع شد دیدیم این باران باعث شد عراقیها بدرون سنگرهایشان بروند و بچه ها  از اروندعبور کنند وبر سرآنها غافلگیرانه بریزند و بکشند و اسیرشان کنند.

برای علو مقام شهدایی که رفتند تا ما بمانیم صلوات و حمدی بخوانیم.

...........................................................................................

 در عملیات فتح فاو  اروند رود خروشان و وحشی پیش روی ما بود که باید از آن عبور می کردیم.آخرین نماز مغرب و عشا خوانده  شد. در چند متری اروندرود و در میان چولانها بچه های غواص نیت کردند و نماز را شروع کردند. با خواندن هر کلمه اشک ها  از دیدگان شان سرازیر می شد. بعد از نماز دعا خواندن بچه ها با گریه های مدام و پی در پی همراه بود که از خداوند طلب یاری و بخشش می کردند تا اینکه مش حمید صالح نژاد فرمانده گردان گفت: بچه ها آماده رفتن باشید.

ادامه نوشته

امام به اعدام شاه معتقد نبود



آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی از همراهان امام  در نجف و نوفل لوشاتو، با بیان خاطره ای در گفت و گو با سایت جماران گفت:

" در ایام حضور امام در نوفل لوشاتو من شبها در پاریس می خوابیدم. یکبار در آنجا بودم که دیدم هفته نامه عربی السفیرچاپ پاریس

مصاحبه ای با امام انجام داده که در آن، از ایشان سوال می شود اگر شما پیروز شدید، عقوبت شاه چیست؟ امام  پاسخ داده بودند: حبس ابد.

من خیلی تعجب کردم که کسی که اینقدر جنایت کرده چطور باید به حبس ابد محکوم شود؟ روز بعد برای اقامه نماز مغرب و عشاء به نوفل لوشاتو رفتم و در اندرون خدمت امام رسیدم و در این مورد از ایشان سوال کردم . فرمودند: "ما که به چشم ندیدیم، شاه کسی را کشته باشد.اما ایشان آمر به قتل بود". زیرا کیفر آمر به قتل حبس ابد است.

 در همان لحظه، فردی که در اتاق نشسته بود از امام پرسید: آیا نمی شود به عنوان مفسد فی الارض شاه را اعدام کرد؟ امام فرمودند: نه.

 امام در تحریرالوسیله  افساد فی الارض را به تنهایی دلیل اعدام نمی دانند بلکه باید محاربه یعنی حمل سلاح برای ترساندن مردم به قصد فساد در زمین  رخ دهد تا حکم اعدام صادر شود.

چرا رژیم پهلوی سقوط کرد؟  

تقابل و تعامل مذهب وحاکمیت - وبعدها دو نهاد دین و دولت - از ابتدای تشکیل جوامع بشری همواره یکی ازموضوعات مهم درتاریخ است.

درپاسخ به این سوال که رژیم شاهنشاهی با برخورداری از پشتیبانی گسترده منطقه ای و بین المللی وتکیه برابر قدرتهای بزرگ چرا سقوط کرد و با قیام ومخالفت مردم فروپاشید می توان به علل وعوامل مهم و متعدد داخلی وخارجی وطبیعی وغیرطبیعی اشاره کرد که هر کدام از آنها جدا ازسهمی که در کنارسایرعلل وعوامل برعهده دارند به تنهایی نقش مهمی در فروپاشی واضمحلال رژیم پهلوی ایفا کرده اند.

صرفنظرازاهمیت همه علل وعوامل دخیل دراین فروپاشی، موضوع دین ستیزی خاندان پهلوی وچالش ومخالفت آنها با مقوله دین اسلام واحکام آن که به موجب قانون اساسی شاه سوگند خورده بود از آن پاسداری نماید نقش بسیارتعیین کننده وتسریع کننده ای درزوال سلطنت پهلوی داشته است. تا جایی که شاید بتوان با توجه به مولفه هایی مانند گرایش واعتقاد اکثریت ملت ایران به اسلام ورهبری بلا منازع دینی امام خمینی که از پایگاه وجایگاه مرجعیت دینی به مبارزه با شاه برخاست و رژیم سلطنتی را بر انداخت آن را مهمترین عامل سقوط سلطنت پهلوی دانست.

 این موضوع آنقدراهمیت دارد که با استناد به فرمایشات امام می توان چنین ادعا کرد که اگر پهلوی اول که آغازگرسیاست ستیزبا دین بود- که اوج آن را می توان در اجرای قانون ننگین کشف حجاب دید- و پس از او پهلوی دوم که سیاست پدر را دراین جهت ادامه داد دراین جهت حرکت نمی کردند وبه نصایح ونگرانیهای علما ومراجع دینی دررعایت حریم دین ومتدینین توجه می کردند آنگونه که امام خمینی بعدها گفت شاید این انقلاب اتفاق نمی افتاد:

"آن وقتی که قبل از 15 خرداد که خوب یک اجتماع کوچکی برای مخالفت با آن چیزهایی که آن وقت واقع شده بود تشکیل شد. آن وقت چنانچه شاه مخلوع به ما یک روی خوشی نشان می داد، این انقلاب حاصل نمی شد اگر قبول می کرد ما مسائل خیلی بزرگی آن وقت نداشتیم.(صحیفه نور /ج15/ص 197)

ادامه نوشته

فرشتگان مشتاق دیدار علی

در تفسیر امام حسن عسکری آمده که رسول خدا فرمود:

 «شریف‌ترین فرشتگان در پیشگاه خدای متعال آنهایی هستند که بیشترین علاقه و محبت را نسبت به علی‌بن ابیطالب دارند.

سوگندی که فرشتگان در میان خود دارند چنین است:

 «سوگند به خدایی که علی را پس از محمد مصطفی ،بر همه مردم برتری داد.

سپس فرمود: «فرشتگان آسمان‌ها،‌ همانند شوق و علاقه مادری مهربان به فرزند خود، مشتاق دیدار علی‌بن‌ابیطالب هستند.» [i]



[i]- بحارالانوار، ج9، ‌ص286، ح2  .

من رفتم!

سه شنبه شب ازطریق اینترنت! ازتلویزیون بی بی سی! مصاحبه  سخنگوی دانشگاه الازهر را درحضور رییس جمهور ایران! با رسانه های مصری وغیر مصری دیدم ومتاسف شدم .

آقای رییس جمهور ایستاده بود ونماینده دانشگاه  الازهرعلیه سیاستهای ایران در برخورد با اهل تسنن  ایرانی داد سخن می داد و رییس سازمان حج وزیارت در مقام یک سخنگو! از پشت سر بصورت مختصر سخنان  طرف مصری برای رییس خود را ترجمه می کرد! کار به جایی رسید که احمدی نژاد که دید اوضاع دارد خیلی بد می شود با تلخی به سخنان او گوش داد ودر نهایت به زبان فارسی گفت من می روم، من رفتم! یعنی که اگر طرف مصری همچنان به این سخنان که به قول او برآنها اتفاق نشده بود ادامه دهد وی از آنجا می رود.این تهدید کارساز شد ورییس الازهر در گوش سخنگو گفت این سخن را ادامه نده واو هم ادامه نداد! و در آخرهم ریس دولت ما بادست تکان دادن های همیشگی! بدون پاسخ به سوالات خبرنگاران که می گویند در برنامه گنجانده شده بود ،ازآنجا رفت!

من چندان از پروتکلهای بین المللی خبر ندارم که آیا این ملاقات  پس از این همه سال ! درچارچوب های متداول بود یا نه، با خود گفتم آیا دکترمحمد مرسی اگر روزی روزگاری بیشتر از چند ساعت! به ایران بیاید ،حاضر است با رییس دانشگاه امام صادق ما در یک مصاحبه مطبوعاتی همزمان شرکت کند؟ خوب است دوستان وزارت امور خارجه در این زمینه نظربدهند و من وسایر دوستان را از اشتباه احتمالی! دربیاورند.

از چشم برادر!

برادر آقای احمدی نژاد که درگذشته انتقاداتی از عملکرد برادرش در ارتباط با جریان انحرافی داشت این روزها بگونه ای متفاوت و به تعبیری تندتر از سابق سخن می گوید.

احساس می کنم این سخنان به شرح و توضیحی نیاز نداشته باشند.

دراین دهه مبارکه فجر نباید ذائقه مردم را با چنین سخنانی تلخ کرد ولی از آنجا که اینگونه سخنان،  قرائتی درونی نسبت به دولت کنونی است از آن جهت مهم است که ملت شریف بداند در انتخابات آتی رای خود را به چه کسی بدهد.

-------------------------------------------------------------------------

"داود احمدي نژاد" برادر رییس جمهور جمعه شب در مراسم بزرگداشت دهه فجر انقلاب اسلامي در  مسجد حضرت زين العابدين (ع) قم گفت : جريان انحرافي همچون طالبان در هر موقعيتي رنگ عوض مي كند .
وي افزود:

ادامه نوشته

گفتا تو که را کشتی تا کشته شدی زار!

در خبر ها آمده بود:

بعد از دستگیری  قاضی سابق سعید مرتضوی در ساعت ۱۱ دوشنبه شب، نیروهای دادستانی تهران، وی را ساعت ۱۲ تحویل زندان اوین دادند.

یک مقام آگاه در گفتگو با خبرنگار مهر اعلام کرد: سعید مرتضوی شب گذشته وارد زندان اوین شده است.

وی افزود: ساعت ورود این متهم ۱۲ شب بوده و همانند سایر متهمان تشریفات لازم برای ثبت نام متهم و ورودش به زندان انجام شده است.

......................................

خدا می داند من از زندان رفتن هیچ کس خوشحال نیستم اما  به قول قدیمیها خدا هم جای حق نشسته است.

مثل روز برایم روشن است همین سرنوشت در انتظار مردان حلقه اول رییس دولت است .همانها که وی از آنها با تعبیر خط قرمز خود یاد کرده است.افسوس که این خط قرمز رعایت شد!

یکی از دوستان همکار و نزدیک سعید مرتضوی از مقامات قضایی کشور بوده و هست  می گفت در دورانی که او می تاخت وبگیر و به بند و تعطیل روزنامه راه انداخته بود و در رابطه با سرنوشت منتقدین خود را فعال مایشاء می دانست به او گفتم اینقدر تند نرو. بعدا پشیمان می شوی و کاری از دستت بر نمی آید گفت....!

یاد آن روزها بخیر!


 این تصویر من در سلول انفرادی زندان شهربانی دزفول در 9 فروردین سال 1357 است. تصویری که پس از این همه سال برای اولین بار آن را منتشر می کنم. ماموری که برای انگشت نگاری به سلول من آمد وقتی این عکس یادگاری رامی گرفت به من گفت حکم شما اعدام است! الآن که به آن لحظه فکر می کنم می بینم واقعا برای شهادت در راه خدا خیلی سبکبال وآماده بودم.چقدر باید به حال وهوای آن روزهای بی بازگشت غبطه بخورم.

 در دقایقی پس از اذان صبح 9 فروزدین 57 در قالب چند گروه در سلسله عملیاتی در چند نقطه دزفول به قول رژیم خرابکارانه شرکت کرده بودیم .بعداز دستگیری فهمیدیم گروه دیگری با بی نظمی زودتر دست به کار شده  وعملیات کرده بودند وغافل از اینکه شهربانی وساواک با این کارشان نسبت به سایر گروههای عمل کننده حساس می شوند. این ناهماهنگی کار ما را خراب کرد.نیروهای امنیتی رژیم در سطح شهر به گشت زنی پرداختند وما که از انجام عملیات زودهنگام دوستانمان بی خبر بودیم  درحین عملیات دستگیرشدیم. به محض ورودمان به شهربانی ما را در کف محوطه انداختند ودر آن هوای بسیار سرد صبحگاهی ابتدا با شیلنگ آب کاملا خیس کردند. سپس چند نفری بر سر ماریختند و نزدیک به دوساعت ما را به شدت با باتوم وشیلنگ   وضربات پا زدند.هوا بسیار سرد بود.درست به یاد دارم شیلنگی حدودا بیست متری که با آن محوطه شهربانی را آب می دادند در انتهای شکنجه ما، به یک متر رسید!  به همه جای ما ضربه می زدند ومن با کمال افتخارهنوز جای زخم شلاقهایی را که این ضربات بر کف پای راستم ایحاد کرده اند با خود دارم و به قیامت می برم.

 مارا خیلی می زدند .من نمی توانم بعضی شکنجه هایی  که د ر مورد ما اعمال شد، را بیان کنم. تا زنده هستم ، نخواهم گفت.


برای مشاهده اسناد زندان بر روی لینک های مربوطه در زیر کلیک نمائید


سند اول         سند دوم         سند سوم
ادامه نوشته