احمدی نژاد واقعا پدیده است اما چه پدیده ای؟!


احمدی نژاد واقعا پدیده است اما چه پدیده ای؟!

داشتم روزنامه اعتماد امروز دوشنبه را می خواندم که رسیدم به متن پیاده شده سخنان محمد شریعتمداری  وزیر دولت اصلاحات و یکی از نامزدهای این دوره ریاست جمهوری.

 دومطلب درمیان این سخنان بیشترازبقیه مطالب که بیشتردرنقد شیوه های مدیریتی؟! احمدی نژادی است توجه مرا بخود جلب نمود وآه از نهاد من برآورد که دراین هشت سال نحس، امور مردم و کشورایران به دست چه کسی سپرده شد.

افسوس که آبروی بخشی از نظام وحاکمیت دراین هشت سال برای این آدم، هزینه ای سنگین و بی فایده و بی برگشت شد.کاش لا اقل او قدر وقیمت این هزینه را می دانست. اما رفتارش نشان داد که نمی شناسد ومثل بنی صدرهمه چیز را نتیجه تلاش ومحبوبیت خویش می داند! وعجیب این است که عدم استقبالهای مردم از ایشان وکابینه شان در سفرهای استانی هم نتوانسته است او را بخود آورد .

گمان می کنم این دونکته فتح بابی برای کسانی باشد که پس از رفتن احمدی نژاد روشها وگفتارهای عجیب وغریبش را به صورت مجموعه ای چند جلدی گردآوری می کنند.

به این دو نمونه از قول جناب محمد شریعتمداری توجه فرمایید:

نمونه اول:

ادامه نوشته

تاملات انتخاباتی(2)

در یادداشت قبلی به نقش احزاب در انتخابات ریاست جمهوری اشارتی شد. اینک به چند نکته دیگر اشاره می شود:

1- از ویژگی های انتخابات فراروی ریاست جمهوری درسال آینده نسبت به انتخابات ریاست جمهوری در دوره های سابق، تعداد بیش از حد نامزدهایی است که برای تصدی این مسئولیت خود را آماده می بینند.

در هیچ دوره ای اینگونه نبوده است که کسانی که حتی برای نمایندگی مجلس یا شوراهای شهرامکان رای آوردنشان نبود و نیست ،خود را برای تصدی ریاست قوه مجریه مستعد ببینند!

این هم البته یکی از خسارت های روی کار آمدن احمدی نژاد است! احمدی نژادی که الآن بعضی مدعی هستند شورای نگهبان در تایید وی بعنوان رجل سیاسی به خطا رفته است و سابقه شهرداری تهران یا استانداری تازه تاسیس اردبیل وی، نباید دلیل رجل سیاسی بودنش تلقی می شد!

در یک بررسی، با توجه به شنیده ها و اعلام حضورها وشایعات! تعداد نامزدهای احتمالی وقطعی را می توان نزدیک به حروف الفبا دانست!

هاشمی،خاتمی،ناطق نوری،حسن روحانی ،آل اسحق، پورمحمدی، ولایتی، قالی باف،باهنر، حدادعادل، فلاحیان،متکی،باقری لنکرانی ،کمالی،جلیلی، زنگنه،محسن رضایی، جهانگیری ،عارف، کواکبیان ، نجفی، چمران، نژاد حسینیان، سعیدی کیا، شریعتمداری، خرازی، نیکزاد، مشایی!، الهام، اطاعت! زنگنه، سیدمحمدحسن ابوترابی فرد ،محقق داماد، و....

حتی اگرحضور نصف این اسامی را هم درانتخابات قطعی بگیریم، باز این کثرت جای تعجب والبته تاسف دارد.تعجب و تاسف از این جهت که در نظربعضی نامزدها، این مسند مهم اینقدر کم اهمیت تلقی شده است که با کمترین نشانه شایستگی برای تصدی آن به خود جرئت می دهند دراین عرصه وارد شوند.

لابد آنها با خود می گویند ازاحمدی نژاد در سال 84 چه چیزی کمتر دارند که نباید برای تصاحب این مسند به صحنه بیایند؟ و حق هم همین است. بعضی از آنها که برای اولین بار می خواهند به این عرصه وارد شوند نسبت به احمدی نژاد در سال 84 سابقه روشن تری به لحاظ فعالیت وتجربه سیاسی دارند.

2- آمدن یا نیامدن آیت الله هاشمی سوال بی پاسخ خیلی ها ازجمله نزدیکان ایشان است.دیروز به کسی می گفتم با توجه به عملکرد این دو دوره پدیده هزاره سوم! ،این صندلی دیگر برای امثال هاشمی که ذخیره ارزشمند شش دهه مبارزه و تجربه برای این کشور است ، و بعضی او را در کنار رهبری ،دارای نقشی بالاتر از ریاست جمهوری می دانند و همینگونه هم هست، نشستن ندارد!
ادامه نوشته

تاملات انتخاباتی(1)

مدت کمی به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است.

بحث عمده محافل خصوصی  درکشورعزیزما غالبا در این روزها این است که بالاخره چه کسی در این انتخابات رای می آورد .همواره این رویداد درتاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب دارای حساسیتهای ویژه ای بوده است.بنظر می رسد یاد آوری بعضی نکات  که غالبا به آنها آگاهی داریم، مفید فایده ای باشد.

انتظارمن این است  که خوانندگان عزیز و محترم موافق ومنتقد نظرات من نیز دراین بحث مشارکت نمایند و با درج نکاتی که به ذهنشان ضروری می نماید به غنی تر شدن این بحث کمک کنند.

1-در ایران انتخابات ریاست جمهوری معمولا فرد محور است.  درهر دوره از انتخابات گفته می شود و بحث بر سر این است که چه کسانی در انتخابات نامزد شده و یا می شوند.

اگرچه طبیعی است درانتخابات ریاست جمهوری باید فردی انتخاب  شود که مردم به صلاحیت و کارآیی او اطمینان پیدا کرده اند، اما دریک نگاه کلی این رویکرد نادرست بنظر می رسد. روش درست و منطقی این است ک مردم پس از آنکه فرد مورد نظرشان راشناختند باید  نسبت به برنامه وکادرهای اجرایی وی – کابینه- برای اداره امور کشور به مدت 4 سال و در ایران برای 8 سال هم آگاهی پیدا کنند و آنگاه به فرد مورد نظرشان رای بدهند .از این جهت علاوه برشناخت نامزد های مورد نظر،باید دید برنامه و کادرهای آنان چیست. امری که تا کنون در کشورما دراین ده دوره تقریبا مغفول بوده است.

در خارج از کشور نامزد مورد نظر می آید و می گوید: درصد تلفات جاده ای را مثلا از 14 درصد به 4 در صد تقلیل می دهم . نرخ تورم  واشتغال  را به فلان درصد تغییر می دهم و..

این رویکرد علی القاعده از خود نامزدها ساخته نیست. احزابی ک  آنان را به جامعه معرفی می کنند باید دراین زمینه به مردم برنامه ارائه کنند تا در صورت عدم تحقق آن برنامه ها به مردمی که رایشان را از آن خود کرده اند پاسحگو باشند.

نکته مهم یاد آوری این واقعیت است که در ایران متاسفانه احزاب به دلایلی پا گرفته ونخواهند گرفت .شاید یکی از دلایلی ک نظام پارلمانی دراین کشور نمی تواند بجای نظام ریاستی فعلی ایجاد شود این باشد که در ایران ما حزب به معنای واقعی نداریم و بعلاوه  سیاستهای حاکمیت موجودهم چندان مجال ظهور و بروزی به احزاب نداده  و نمی دهد.

شاید درجهان، کشوری مثل ایران پیدا نشود که این همه  اعضای احزاب منتقد آن دستگیر شده و در زندان باشند.نشریه هایشان تعطیل و یا برای فعالیت شان این همه محدودیت وجود داشته باشد. .تصورمن این است که  در نظام کنونی ما که ولایت فقیه محور اصلی آن است، احزاب بمعنای واقعی کلمه آنگونه که درغرب دیده می شود نمی توانند شکل بگیرند چون

ادامه نوشته

زنگی که با تاخیر به صدا درآمد!

بالاخره زنگ اخطار حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی هم به احمدی نژاد به صدا درآمد. وی درآخرین سخنرانی اش درقم از رییس دولت باعنوان کسی یاد می کندکه راهش را از مراجع جدا کرده است و از ریل کتاب الله و عترت خارج شده است. با این همه باید این موضع هرچندبسیار دیر را به فال نیک گرفت.

سوال من از معلم قرآن این است که: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا!؟ 

می گذاشتی برای هوگوچاوز ،که یکی از دولتمردان همین رییس دولت امام زمانی وشعیب صالحی! برای یکی از دوستان من نقل کرد ه است که در چندملاقات وی با او به چشم خود در زیر شیشه میز کارش اقلا عکس بیست تاسی نفراز زنان .... را دیده است این شههید بسیجی مخلص تمام عیار! در ایران سفارش ضریح بدهد بعد صدای اعتراضت را که دراین هشت سال خاموش بود بلند می کردی.

آن موقع که در آن مناظره زشت  ،بگم بگم های این رییس بلندبود واز بعضی افرادبی دفاع وخانواده هایشان نام برد باید اقلا یک جلسه تفسیرت را بعنوان اعتراض تعطیل می کردی که در آن از بعضی مومنین هتک حرمت شد.

شاگردان تو مانند جناب نقویان زودتر از تو  به این میدان آمدند.

وی در واکنش به پیام تسلیت احمدی نژاد و طرح کردن مساله رجعت هوگوچاوز گفت: 

کسی در گوشه ای از دنیا می میرد و کسی هم از گوشه دیگر دنیا تسلیت می گوید و می‌نویسد« من اطمینان دارم که او از عباد صالح است و او به همراه مسیح و مهدی موعود خواهد آمد» شما چه کاره هستید که این حرفها را بر زبان می آورید، کسی که دستش را از دست مراجع خارج کند دچار این غفلت ها خواهد شد.

رییس ستاد اقامه‌ نماز که در بیستمین سالروز تأسیس کانونهای فرهنگی هنری مساجد قم که در مدرسه امام خمینی(ره) برگزار شد سخن می گفت ادامه داد:

بر این اساس، امام زمان که برای ظهور ۳۱۳ یار می خواهد ، به گفته این آقا یکی از آن ۳۱۳ نفر مشخص شده که کیست، این نشان می دهد وقتی انسان از ریل کتاب الله و عترت خارج شود به کجا خواهد رفت.

دین حساب و کتاب دارد، کسی حق ندارد از این صحبت ها کند و به طور مثال بگوید ظهور نزدیک است و یا مراد از یمانی مقام معظم رهبری و یا مراد از دجال فلانی است، این اشتباه است رسیدن به این مطالب نیاز به یقین دارد.

 وقتی شما چیزی را می پسندید و از روی سلیقه شخصی حرفی را می زنید، نباید به صورت عمومی ابراز کنید، ما باید دین را از کتاب الله و عترت بگیریم.

 این پیام که از تلویزیون پخش شد، من به عنوان یک معلم قرآن باید بگویم که اینها منکر است و هر کس از این حرفها بزند دستش را از دست مراجع برداشته است، آدم برای یک لقمه نان نباید ساکت باشد و چشمش را از روی خیلی چیز ها بردارد.

اگر مشایی بمیرد، محمود خان چه می نویسد!

"تردید ندارم که او- هوگو چاوز بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح )ع( و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد کرد.!"

این فرازآخر پیام بسیاراحساساتی محمود احمدی نژاد به مناسبت درگذشت رییس جمهور ونزوئلاست.پیامی که وی در آن هوگوچاوز سوسیالیست را شهید هم می نامد!

 شگفت اینکه وی را بسیجی مخلص و حزب اللهی هم می نامد:

«او صراحتاً اعتقاد خود به پیامبران الهی را اعلام می کرد و با روحیه یک بسیجی مخلص تمام عیار و حزب الهی و عاشق مردم بود.»

گاهی که ناچارمی شوم این گونه مطالب را نقل ونقد کنم  به حال خود وخوانندگانی که باید این مطالب رابخوانند، بی اندازه متاسف می شوم. تاسف از اینکه عمرعزیز که امانت بی قیمت الهی نزد ماست دارد صرف چه چیزهایی می شود!

هر روز که می گذرد مردم به جلوه های تازه ای از شخصیت محمود احمدی نژاد پی می برند و آنان که به او رای داده اند بیش از پیش انگشت حیرت و تاسف به دندان می گزند.

این روزها را هیچ کس فراموش نخواهد کرد.روزهایی که رییس دولت  در بیاناتی شگفت تعبیری را درباره هوگوچاوز بکار می برد که حتی مقامات و مردم کشور ونزوئلا نظیر آنها را در مورد وی بکار نبرده اند.

اینکه هوگو چاوز - که از خدا می خواهم وی را بخاطر تلاشی که برای مردمش کرد مورد آمرزش و رحمت خود قرار دهد و از گناهانش درگذرد و به روح وی آرامش عنایت کند-  برای رهایی مردم و کشورش از سلطه امریکا تلاش کرد نباید باعث شود رییس جمهور ایران اینگونه سخاوتمندانه مفاهیم و ارزشهای الهی و شیعی و انقلابی را به پای او که گاه مواضع متضادی در سیاستهای خارجی خود با ایران داشت، بریزد.

بنظرمی رسد علاوه بر اینکه مراجع و علمای بیدار از این خطای فاحش رییس دولت به سادگی نخواهند گذشت باید به انتظار طعن و نیشخند برادران اهل سنت درمورد این سخنان هم نشست .

این درد را باید به کجا برد که رییس جمهور یک کشور شیعی انقلاب کرده و میراث دار امام خمینی بی آنکه صلاحیت علمی چنین اظهار نظرهایی داشته باشد از پایگاه دین وعقیده چنان مطالب سست وبی پایه ای بر زبان می راند که در داخل و خارج اظهاراتش مورد ریشخند قرار گرفته و می گیرد.

خوش بینانه باید گفت رییس دولت با ادعای رجعت روح هوگو چاوز شهید در آخرالزمان! نشان داد متاسفانه از دانش دینی اندکی برخورداراست.

علاوه بر این وی نشان داد هرجا موقعیت اقتضا کند به راحتی اصول  اسلام و انقلاب را فدای نظریات شخصی گاه بی پایه و مواضع افراطی خود کرده و خواهد کرد.

درحالی که کمتر کسی تا کنون جرئت کرده است به رغم جایگاه بلند معنوی امام خمینی  در قرن حاضر در نزد ملتهای مسلمان و غیر مسلمان حضرت ایشان را در عداد رجعت کنندگان در ظهور موعود ادیان عجل الله تعالی فرجه به شمار آورد، احمدی نژاد هوگو چاوز را در عداد یاران امام زمان قرار می دهد.

به گمان من احمدی نژاد در برابر این اشتباه بزرگ که اصل مهمی از اعتقادات شیعه را به سخره گرفته است باید فورا از ملت و علمای دین و صاحب این آیین عذر خواهی کند.

من نمی دانم اگر در این صد روز باقی مانده از مسئولیت این پدیده هزاره سوم! محبوب ابدی رییس دولت! یعنی جناب اسفندیار خان مشایی از دنیا برود و احمدی نژاد از غصه مرگ مراد خود جان به در برد! درپیامی که به این مناسبت خواهد داد با چه تعابیری از وی یاد خواهد کرد.

-----------------------------------------

بعد التحریر

یکی از دوستان اطلاع داد هوگو چاوز در مصاحبه شهریور88 در مشهد خود را مسیحی معرفی کرده است.

بنده این فیلم رادیدم و پاراگرافی را ک در این مورد نادرست بود از متن برداشتم.


-----------------------------------------------

عاقبت دیکتاتوری و دیکتاتورها

امریکایی ها هنوز خیلی باید درباره صدام به افکارعمومی اطلاع  رسانی بکنند وحرف بزنند.صدام دربازجویی هایش به بسیاری از مسائل در ارتباط با نقش امریکا در جنگ تحمیلی وحوادث منطقه اشاره کرده است.

این عکس در روزهای پس از دستگیری صدام است که ماموران اطلاعاتی امریکا وی را انگشت نگاری می کنند .

آری این همان صدام است که به قول یکی ازعراقیهای مقیم ایران کسی ازاهالی عراق جرئت نمی کرد مستقیم به چشمهایش نگاه کند!

دیکتاتورها غالبا احمق هستند هرچند از بهره هوشی بالایی برخوردارباشند.

صدام و هیتلر وناپلئون و..می توانستند کشورشان را با امکانات خدادادی به قطعه ای از بهشت زمین تبدیل کنند اما خود و کشورشان را به فلاکت ونابودی انداختند.

آیا مستبدین هم می توانند از چنین سرنوشتهایی که برای آنها حتما پیش می آید درس بگیرند؟ تاریخ نشان می دهد مستبدین اهل عبرت و درس گیری نیستند و این مرد م هستند که باید آنها را از اسب استبداد به زیر بکشند.

کاش بشرمی فهمید برای چه چند روزی به این خاک مهمان شده است!

این از دوستان من است!

محمد بن حنظله به امام صادق گفت: «فدایت گردم،‌ حدیثی شنیده‌ام که بعضی از دوستان و پیروانت آن را از پدرت نقل کرده‌اند.»

امام فرمود: آن حدیث چیست؟

گفتم: «آنان می‌پندارندپدرتان فرموده است: حسرت بارترین لحظات برای انسان وقتی است که جان او به لب آید».

فرمود:‌ «آری، هنگامی که مرگ یکی از شیعیان ما فرا می‌رسد، پیامبر خدا، علی، جبرئیل و فرشته مرگ می‌آیند. در آن هنگام فرشته مرگ از علی می پرسد: آیا این شخص،‌دوستدار تو و خاندان تو است؟ علی پاسخ می‌دهد: آری، او دوستدار ماست و از دشمنان ما بیزاری می‌جوید. این سخن را پیامبر خدا نیز به جبرئیل می‌گوید و جبرئیل آنرا به نزد خدای عزوجل می‌برد.» [i]

 [i]- بحارالانوار، ج 27، ص 239 .

امام فقط 18 روز درتهران ماند

امروز پنجشنبه دهم اسفند مصادف با روزی است که امام در سال 1357 به قم رفت.امامی که حدود 15 سال بواسطه تبعیدش به ترکیه ونجف ومهاجرتش به فرانسه از قم دور شده بود.

امام پس از پیروزی انقلاب فقط وفقط 18 روز ،آری 18 روز درتهران ماند وهمانگونه که بارها گفته بود که وظیفه وی نظارت برحکومت است و با تعیین دولت وشروع بکارآن، به قم خواهد رفت تا مشغول کارهای حوزوی خودش باشد به وعده اش وفا کرد و به قم رفت تا از قم به وظیفه نظارتی خویش بر دولت عمل نماید.

هرچند 11 ماه بعد بیماری امام وی را ناچار کرد به تهران بیاید و برای اینکه دائم تحت نظر پزشکان باشد همیشه درتهران بماند اما به گمان نزدیکان وی -از جمله سرکار دکتر فاطمه طباطبایی همسریادگارامام که این موضوع را به اینجانب گفت- وی همواره قصد بازگشت به قم را داشت و تا فروردین 68 وتنها دوماه مانده به ارتحالش که دریافت پزشکان با رفتنش به قم موافقت نمی کنند درتهران قصد توطن نمود وتنها دوماه تهرانی شد.

نباید تردید کرد که امام درماههای اقامتش درپاریس و در ابتد ای تاسیس این نظام وظیفه ولی فقیه را تنها نظارت بر امر حکومت می دانست و برای تحقق همین منظورهم بود که از تهران راهی قم شد و کار اداره کشور را به دست دولت موقت سپرد .امام دراین اندیشه بود  که پس از بهبودی مجددا به شهر قم که خود را اهل آن می دانست ومی فرمود من قمی هستم، باز گردد.

البته به نظراینجانب که بیش از دو دهه است دراندیشه وسیره امام تاملاتی دارم، امام چندان نتوانست براین نظریه خود پایدار بماند وبه دلائلی که یک نمونه اش نا کار آمدی دولت موقت و نیز وقوع جنگی تمام عیارعلیه نظامی تازه تاسیس بود ،تصمیم به دخالت دراجرا گرفت .دخالتی که بی شک پرسشهایی گاه مهم وجدی وتامل برانگیز را در باره حدود اختیارات ولی فقیه ونحوه مدیریت فقیه برکشور وضرورت دخالت یا عدم دخالت وی دراداره کشوربه ذهن ها متبادر نموده ومی نماید که توسط اهل فن باید برای آنها پاسخی در خورارائه شود.پاسخهایی که اکنون نیز مطرح است واگر کارشناسانه نباشد واز سر تعصب واحساسات داده شود، ره بجایی نخواهد برد.

ای کاش امام بهارهای بیشتری را با ما بود!

-----------------

بعدالتحریر

بعضی از دوستان محترم منتقد درنظریاتی که ارسال کرده اند به گمان اینکه من معتقد به هرگونه دخالت ولی فقیه  در امورنیستم  به اختیارات ولی فقیه درقانون اشارتی نموده اند.

گمان می کردم ومی کنم بحث روشن است که در این نوشته بحث در مورد شان دخالتی یا نظارتی ولی فقیه است نه مطلق نظارت یا مطلق دخالت وی درامور وبرامور.

مثلا اگررهبری دربعضی موارد مثل عزل وزیرفعلی اطلاعات یا معاون اولی مشایی دخالت نمی کرد ورییس دولت مجبور به عقب نشینی از موضع خود نمی شد با اینکه  در واقع این مسائل از اختیارات رییس دولت می باشد معلوم نبود الآن  وضعیت کشور چگونه بود.

رییس دولت به مجلس نرفت!



دیروزچهارشنبه اتفاق عجیبی افتاد وآن اینکه  رییس دولت در اتفاقی بسیار نادر، به مجلسی که روزگذشته به وزیر پیشنهادی او با عمری چندماهه رای داده بود نرفت و معاون وی لایحه بودجه را به مجلس تقدیم کرد!

آنها که مذاکرات دیروزمجلس راگوش کردند دیدند و شنیدند که این نرفتن حساب شده - که از نظر من ازرفتارهای ناپخته رییس دولت درعمل و نیزدر رفتار وی با مجلس است- تا چه حد خشم وعصبانیت بعضی از نمایندگان مجلس را برانگیخت و تا چه حد اداره مجلس را برای نایب رییس مجلس دشوارنموده بود!

رییس دولت بجای اینکه بنشیند و یکی از مهمترین لایحه های سالانه دولتش را برای ارائه به نمایندگان مردم نهایی کند ، این روزها مدام از این شهر به آن شهر می رود و پروژه افتتاح می کند- که ازاین جهت کشورما و رییس جمهورآن در دنیا رکورد شکن هستند!- و شاید کمتر کشوری درجهان باشد که رییس دولت آن که مردمش در کمتراز چندماه درآمدشان به دلیل نوسانات ارز وتحریم ها به حدود 1/3 رسیده است، درادامه رکورد زنی های خود لایحه بودجه ای را که باید در آذر ماه به مجلس می داد با تاخیری بیش ازهشتاد وچند روزه به مجلس داد. مجلسی که بارها برای این تاخیر به رییس دولت اخطارهای بی نتیجه داد و اعلام کرد نمی تواند لایحه را درزمان مقرر تصویب و به دولت ابلاغ نماید .

کمترین تالی فاسد این تاخیربه نظرمن حتما عمدی دولت، درارائه لایحه بودجه، فقدان زمان لازم برای بحث وبررسی لایحه بودجه و شتابزدگی مجلس در بررسی آن است.

واقعا باید پرسید آیا دولت کاری مهمتر از بررسی  وارائه لایحه بودجه هم داشته و دارد که با تاخیری حدودا سه ماهه  این لایحه را به مجلس داد ؟

گرچه دولتهای قبل نیز دراین زمینه غالبا با تاخیر عمل می کرده اند اما دولت نهم  ودهم در این رابطه گوی سبقت را ازدیگر دولتها ربوده اند و دولت پدیده هزاره سوم به قول سرکارخانم الهام  -هموکه دردفاع از احمدی نژاد  در وب سایت خود به این وآن می تاخت واز فضائل ومناقب رییس دولت سخن می گفت و این روزها بدجوری ساکت است! - حتی رکورد قبلی خود راهم شکسته است.

من به دلایل متعددی که روشن است ! قصدبررسی علل نرفتن رییس دولت را به مجلس در ارائه لایحه بودجه ندارم .همگان علت وعلل را می دانند ولی ازآنجا که آرزو بر جوانان عیب نیست آرزو می کنم  وی به خود آید واین چندماهه باقی مانده از دولتش را با تدبیر بهتری ادامه دهد.

بالاخره هرچند احمدی نژاد اگرچه هرگز پس از اتمام دوره ریاست جمهوری اش نمی تواند به دلیل  وزن سیاسی گذشته اش درانقلاب ورفتارهای خاصش در دوره مسولیت که بدترین آن روش بگم بگم هایش بود رفتارهایی که اخیرا صدای اعتراض رهبری را هم  در آورد دراندازه های روسای جمهور قبل یعنی هاشمی ،خاتمی و..ظاهر شود، می خواهد دراین کشور بماند و زندگی کند. لازمه این کار آن است که دست از این رفتارهای خاص  و غیر قابل توجیه خود بردارد.

من نگران آن هستم که در آینده ای نه چندان دور، رند هایی که در این کشور چندان هم کم نیستند و به خاطر رفتار وعملکرد رییس دولت  به رغم همه حمایتهایی که از ایشان شد،هرگزدل خوشی از او ندارند حرفهای ایشان را دراینجا و آنجا درکتابی قطور با مایه ی طنزجمع  آوری  و منتشرکنند و مایه انبساط - و البته آزردگی-  بعضی هموطنان خود را فراهم نمایند.

فرماندهی قرارگاه تخریب هاشمی!

 نقل است که یک جا حضرت امام، دست شما را در دست آیت الله خامنه‌ای ،مقام معظم رهبری می‌گذارند. می‌شود بفرمایید که چرا امام این کار را انجام دادند؟

اینکه امام دست ما را در دست هم گذاشته باشند، نه، هیچ جا این‌طورچیزی نبوده است. ولی آنچه در جاهای متعددی گفته شده، مثلاً آخرین آن که من در خاطراتم نوشتم این است که وقتی که ایشان نزدیک به رحلت بودند، بربالین ایشان رفتم و ایستادم. من امام را خیلی دوست می داشتم و از اینکه با دستم وجودشان را لمس کنم، لذت می‌بردم. دستم را روی دستشان گذاشتم. ایشان شصت مرا خیلی آرام گرفتند. هنوز رمق داشتند. ولی معلوم بود دستشان کمی می‌لرزید. من دو، سه کلمه با ایشان صحبت کردم. ایشان به من فرمودند که اگرمتحد باشید، انقلاب آسیب نمی‌بیند. به سختی هم صحبت می‌کردند. بعد کمی سکوت کردند و دوباره فرمودند که مخصوصاً تو و آقای خامنه‌ای. این مضمون را ایشان جاهای دیگر هم گفته اند. به صورت واقعی که من می‌دانم این مقدار است.

این فرازی از مصاحبه اخیر آیت الله هاشمی در دیدار با دوستان سایت پر بیننده خبر آنلاین است که من هم در آن حضور داشتم.

ادامه نوشته