امام فقط 18 روز درتهران ماند

امروز پنجشنبه دهم اسفند مصادف با روزی است که امام در سال 1357 به قم رفت.امامی که حدود 15 سال بواسطه تبعیدش به ترکیه ونجف ومهاجرتش به فرانسه از قم دور شده بود.
امام پس از پیروزی انقلاب فقط وفقط 18 روز ،آری 18 روز درتهران ماند وهمانگونه که بارها گفته بود که وظیفه وی نظارت برحکومت است و با تعیین دولت وشروع بکارآن، به قم خواهد رفت تا مشغول کارهای حوزوی خودش باشد به وعده اش وفا کرد و به قم رفت تا از قم به وظیفه نظارتی خویش بر دولت عمل نماید.
هرچند 11 ماه بعد بیماری امام وی را ناچار کرد به تهران بیاید و برای اینکه دائم تحت نظر پزشکان باشد همیشه درتهران بماند اما به گمان نزدیکان وی -از جمله سرکار دکتر فاطمه طباطبایی همسریادگارامام که این موضوع را به اینجانب گفت- وی همواره قصد بازگشت به قم را داشت و تا فروردین 68 وتنها دوماه مانده به ارتحالش که دریافت پزشکان با رفتنش به قم موافقت نمی کنند درتهران قصد توطن نمود وتنها دوماه تهرانی شد.
نباید تردید کرد که امام درماههای اقامتش درپاریس و در ابتد ای تاسیس این نظام وظیفه ولی فقیه را تنها نظارت بر امر حکومت می دانست و برای تحقق همین منظورهم بود که از تهران راهی قم شد و کار اداره کشور را به دست دولت موقت سپرد .امام دراین اندیشه بود که پس از بهبودی مجددا به شهر قم که خود را اهل آن می دانست ومی فرمود من قمی هستم، باز گردد.
البته به نظراینجانب که بیش از دو دهه است دراندیشه وسیره امام تاملاتی دارم، امام چندان نتوانست براین نظریه خود پایدار بماند وبه دلائلی که یک نمونه اش نا کار آمدی دولت موقت و نیز وقوع جنگی تمام عیارعلیه نظامی تازه تاسیس بود ،تصمیم به دخالت دراجرا گرفت .دخالتی که بی شک پرسشهایی گاه مهم وجدی وتامل برانگیز را در باره حدود اختیارات ولی فقیه ونحوه مدیریت فقیه برکشور وضرورت دخالت یا عدم دخالت وی دراداره کشوربه ذهن ها متبادر نموده ومی نماید که توسط اهل فن باید برای آنها پاسخی در خورارائه شود.پاسخهایی که اکنون نیز مطرح است واگر کارشناسانه نباشد واز سر تعصب واحساسات داده شود، ره بجایی نخواهد برد.
ای کاش امام بهارهای بیشتری را با ما بود!
-----------------
بعدالتحریر
بعضی از دوستان محترم منتقد درنظریاتی که ارسال کرده اند به گمان اینکه من معتقد به هرگونه دخالت ولی فقیه در امورنیستم به اختیارات ولی فقیه درقانون اشارتی نموده اند.
گمان می کردم ومی کنم بحث روشن است که در این نوشته بحث در مورد شان دخالتی یا نظارتی ولی فقیه است نه مطلق نظارت یا مطلق دخالت وی درامور وبرامور.
مثلا اگررهبری دربعضی موارد مثل عزل وزیرفعلی اطلاعات یا معاون اولی مشایی دخالت نمی کرد ورییس دولت مجبور به عقب نشینی از موضع خود نمی شد با اینکه در واقع این مسائل از اختیارات رییس دولت می باشد معلوم نبود الآن وضعیت کشور چگونه بود.