من بارهاگفته ام آقای سیداحمد خاتمی - که نمی دانم چرا  سمنانی است می رود درکرمان نامزدمجلس خبرگان می شود والبته عیبی هم ندارد - حال که برای یک بار دیگر خود را درمعرض رای مردم شریف دیار کریمان، استان کرمان قرار داده است خوب است به جای تهدید دیگران به جنگ و اخطار به رسوایی رقیب موردحمایت انگلیسیها پس از انتخابات و برای یک یا دو درخواست ملاقات سفیرانگلیس درتهران  از وی که یک امر عادی ساده وپیش پاافتاده درامر دیپلماسی است این همه جار و جنجال راه انداخته توگویی از کاخ باکینگهام برایش نامه فدایت شوم آمده!این همه قال و قیل را کنار بگذارد و یک بار برای همیشه برای درج درتاریخ بگوید وقتی دردوران مبارزه هم سن وسالهای او وبلکه کمتر از او!  مرگ برشاه می گفتند و یا در زندان بودند وی که متولد 1339 است ودرآستانه انقلاب لااقل 18 سال سن داشته دراین دوران سخت مبارزه اگر یک مرگ برشاه گفته یا یک دقیقه بازداشت شده بما تاریخ نویسان مشتاق ثبت وضبط حقایق و وقایع تاریخ ،خاطره آن یک مرگ برشاه گفتن وزندان رفتنش رابگوید.یا اگر خدای ناکرده! شلاقی خورده و در زندان شکنجه ای شده برای اهالی محترم  دیار کریمان،کرمان که میخواهند احیانا و احتمالا به او رای بدهنداین را تعریف کند تا تاریخ ونسلهای بعد!هم مثل اهالی کرمان از فیض خواندن وشنیدن این خاطرات مشعشع  جناب ایشان محرو م نشوند.!!

من نمی گویم هرکس را به جنگ آمده دیده ام اما درطول این همه سال که در واحدتبلیغات جبهه وجنگ قرارگاههای کربلا وخاتم از آغازتا آخرجنگ بوده وشاهد بوده ام مبلغین زیادی از حوزه های علمیه سراسرکشور  وبوبژه قم به جبهه های جنگ جنوب  می آمدند ایشان را  در جنگ ندیدم. خود ایشان هم لابد برای اینکه ریا نشود خاطره وعکسی ازحضور خود درجبهه را دراین 8 سال منتشرنکرده است.البته لابد بوده است ومن اطلاع ندارم. انشالله از این پس منتشرکنند!از ایشان هم من یکی تا کنون لااقل خاطرات جنگی نشنیده ام .شاید نخواسته اند ریا بشود العیاذ بالله!به سالهای دوره امام نمی پردازم.

این دونکته را هم بشنوید .

دوستی قدیمی دراصفهان دارم که سالهاست روضه چندهزار نفری در خوراسگان اصفهان دارد وهرشب هم به این همه عزادار شام می دهد.وی یک روزمی گفت یک سال که از آقا ی سیداحمدخاتمی برای ایراد سخنرانی دعوت کردم گفت به شرطی می آیم که نام مرا درتبلیغاتتان آیت الله اعلام کنید!

 حجت الاسلام ...که سالها رییس ستادنمازجمعه تهران بوده هم بهکذا برای من اقلا دوبار با خنده تعریف می کرد که این آقای سیداحمدخاتمی وقتی نوبت خطبه خوانی اش می شد به من تلفن می زد وبالحن خواهش گونه ای با بردن نام من می گفت  فلانی جون! به این مجری بگو نام مرا در تریبون آیت الله خاتمی اعلام کند نه حجت الاسلام والمسلمین.!

این متن را از صحبت اخیرشان در کرمان که در رسانه ها آمده ببینید:

"درایام انتخابات زبانم بسته است، اما بعد از انتخابات رسوا می‌شوید و پشت صحنه این حرکات شیطانی را برای ملت می‌گویم و می‌گوییم از انگلیس و آمریکا تبعیت کرده‌اید و فتنه‌گری را در پوشش رندانه داشته‌اید.

امام جمعه موقت تهران! ادامه داد: فکر کرده‌اید رها می‌کنیم، بجنگ تا بجنگیم، رسوا هستید و به فضل خدا بعد از انتخابات چه رای بیاورم چه رای نیاورم، رسواتر می‌شوید.

ماهم یکصدا به سبک اول انقلاب به ایشان عرض می کنیم :

خاتمی، خاتمی، افشا کن افشا کن!

اوه! اوه ! چه داره خطرناک میشه این سید!

طنز تلخی است روزگارما !

امان از روزگار غربت یاران امام دردوران مبارزه که هماوردطلبهایشان امثال این سید با این سابقه شده اند.