یکی از آیات شگفت قرآن در باره حضرت آدم علیه اسلام، این آیه شریفه است  :ولقد عهدنا الی آدم من قبل ولم نجد له عزما!، ما قبلا از آدم عهد گرفتیم ولی در او عزمی نیافتیم!

ازسیاق آیه معلوم است محتوای آن درباره پیمانی است که خدا ازآدم گرفت تا به آن درخت نزدیک نشود وازمیوه آن نخورد.

در باره درخت مورد نظر قرآن، نکات فراوانی توسط مفسران واندیشمندان نقل شده است که بعضی از آنها مانند نظری که درخت نهی شده را علم می داند!هیچ اعتباری ندارند.بعضی، آن را گندم دانسته اند وعجیب اینکه در ترجمه شان درخت گندم نوشته اند!

 برخلاف قول رایج والبته غلط در میان ما فارسی زبانها ،درلغت عرب، شجره بمعنای درخت نیست،بمعنای گیاه وهر روییدنی است  که از زمین سر بر می آورد وهرچند کوتاه ساقه می زند.

سالها قبل درمجموعه چند جلدی نظرات تفسیری حضرت امام، که موسسه تنظیم و نشر آثارامام آنرا منتشر کرده است، دیدم که امام درتفسیرشجره در یک نوآوری خاص ،که صبغه عرفانی هم دارد، آن را  صرفا یک تمثیل می داند و آن را طبیعت می داند!

شجره ای که شاخ  و برگ آن تار و پود زندگی بشر را فرا گرفته  و او را نسبت به تعالیم انبیا بی اعتنا می کند.

طبیعتی که همه چیز در آن هست، مال، منال، خور، خواب ،شهوت، شهرت ، مقام، موقعیت،منبرومحراب و همسر و اولاد و کرسی تدریس  و...

ومگر نه این است که تمام انبیای الهی واوصیای آنها وپیروان صدیقشان بدست کسانی کشته شده اند که طالب متاع بی ارزش دنیا بوده اند؟

 و مگرنه این است که عمرسعد به طمع دستیابی به حکومت ری، به دستوریزید شرابخوارسگ بازو قاتل، راه را بر جان جهان، حسین بن علی، که عشق بنی آدم است،بست و او را که با اهل وعیالش نه بقصدجنگ، که بنا به دعوت اهل نا اهل کوفه؛ راهی این شهرشده بود، به جنگی ناخواسته  و نابرابرکشاند و مظلومانه به شهادت رساند و سراو را که سبط رسول خدا بود، به نیزه نشاند؟

طبیعت است که انسان بجای آنکه با استفاده از آموزه های انبیا به آن بعنوان یک پل عبورنگاه کند، به آن  دل می بندد و بر روی آن جا خوش می کند!

در روایتی دیدم ازهنگامی که خدا  دنیا را آفریده است، تا کنون به آن نیم نگاهی هم ننموده است! .این خدا را چه کاربا دنیای پر ازدرخت گلابی وخوشه  گندم یا برنج که بخواهد او را از نزدیکی به آنها به قصد تمتع نهی کند؟

نکته مهم درانتهای آیه این است که میفرماید: عزمی در آدم درعدم نزدیکی به این شجره ندیدیم!

ماه مبارک دارد با ما وداع می کند تا سال بعد بندگانی دیگر را که شاید بعضی از ما واز جمله راقم این سطوردر زمره آنها نباشند، بر سفره کریمانه خداوند بنشاند. تقویت اراده  وعزم در انسان، یکی از آثار روزه  این ماه است و الا خدا چه کاری با نخوردن و نیاشامیدن بندگان خود دارد!

در قرآن آمده است  درقیامت وقتی فریب خوردگان از شیطان شکایت می کنند که چرا آنها را گمراه کرده  است ،به آنها جواب می دهد که  :جزاین نبود که من فقط وفقط شما را به انجام معصیت وترک بندگی خدا دعوت می کردم.بنابراین :" فلا تلومونی ولوموا انفسکم!" نه مرا که خودتان را ملامت کنید! 

شیطان را نباید دست کم گرفت.

شیطان همان است که قرآن درباره او فرموده است: برای شما عدوی مبین است دشمنی آشکار.

شیطان همان است که امام رضا علیه السلام شیعیان را به شدت از اطاعت از او تهی می کند و در پیامی که توسط جناب عبدالعظیم حسنی به شیعیان خود داده فرمود:به دوستان ما سلام مرا برسانید و به آنها بگویید که شیطان را برخود مسلط نکنند.

شیطان همان است که امام خمینی دربیانی تکان دهنده درباره تقابل شیطان با فرستادگان الهی، گفت: شیطان یک تنه در برابرهمه آنها ایستاد ومتاسفانه پیروز شد.

کافی است انسان در برابر شیطان نفس خود بایستد و به دعوت او اعتنایی نکند،مسلم آن است که اگراین بی اعتنایی به دعوت شیطان تکرار شود، او شکست خورده راهش را خواهد گرفت و خواهد رفت.

مدتی است چون  در مزرعه آخرتم بذری نکشته ام و درفکر کسب بهشتم! وسیاست را موقتا به هشته ام ! وازامام عزیز چیزی ننبشته ام ،پایان این مقاله را به خاطره زیبا واثر گذاری که سرکار دکتر خانم طباطبایی در صفحه 258 کتاب خاطرات ارزشمند خود بنام اقلیم خاطرات، ازامام شنیده ونقل نموده است، اختصاص می دهم.

"یک شب امام گفتند:در جوانی سیگار می کشیدم تا ابنکه یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم به مطلب مهمی رسیم وفکرم به شدت درگیر فهم آن شد.درهمین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم.پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را برزمین گذاشته وبه دنبال سیگار رفته بودم،احساس شرمندگی کردم وبا خود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم.آن راخاموش کردم ودیگرسیگارنکشیدم"

خدایا ماه تو در آستانه وداع با ماست. او را همانگونه که امام سجاد علیه السلام گفته است از دست ما سالم تحویل بگیر وما را هم در آن بسلامت بدار .

خداوندا آنگونه که شهید مهدی باکری دروصیت نامه مختصرش آورده است: " مارا پاکیزه بپذیر".