کسانی که سالهاست از نزدیک با آیت الله هاشمی کار می کنند خاطرات تلخ و شیرین فراوانی از ایشان دارند. این خاطرات آنگاه که با بعداحساسی ایشان مرتبط است بسیار شنیدنی تر است .من که در بعضی دیدارها از نزدیک شاهد بعضی عکس العملهای عاطفی آیت الله بوده ام خاطرات خوبی در ذهن دارم .

یکی از کسانی که از این خاطرات ناگفته های بسیاری دارد جناب آقای محمد کاظم پور است  که از سال ۱۳۷۵ تا کنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام عکاسی می کند و در سفر و حضر همراه ثابت آیت الله است.

 در مصاحبه ایشان با باشگاه خبرنگاران جوان دو مطلب زیر نظرم را بیشتر از بقیه جلب کرد .

خاطره اول تبیین بعد احساسی آیت الله در بعضی دیدارهای خصوصی است که از قضا بسیار زیباست وخاطره دوم  هم در باره روز ثبت نام تاریخی آیت الله در وزارت کشور و قابل توجه محدود کسانی که  معتقد بوده  یا هستند! که آیت الله از قبل تصمیم به ثبت نام داشته است و نمی خواهند حرفهای من و امثال من در باره این روز تاریخی  را باور کنند!

این دو خاطره را ملاحظه کنید:

باشگاه خبرنگاران: تلخ‌ترين و شيرين‌ترين خاطره عكسي شما از آيت‌الله هاشمي به چه موضوعاتي مربوط ميشود؟

 کاظم پور : ........تلخ‌ترين لحظه‌اي كه در عكاسي داشتم و همراه با هق‌هق گريه عكس مي‌گرفتم، ديدار آيت‌الله هاشمي رفسنجاني با يك جانباز در زيبا كنار بود كه وقتي جانباز،  ایشان را ديد، مي‌خواست حرف بزند و نمي ‌توانست. دست‌هايش را مي‌ديدم كه پنجه‌هايش را باز كرده و به صورت حاج آقا مي‌كشد. گريه آیت الله هاشمي همه را به گريه واداشت. آن لحظه به ياد كوه‌هاي آتشفشان افتادم كه وقتي راه خروجي براي گدازه‌هاي خود نداشته باشند، فواره مي‌كشند.

  باشگاه خبرنگاران:  روزی که آيت‌الله هاشمي برای ورود به انتخابات 92 وارد وزارت کشور شدند شما  چه زمانی در جریان قرار گرفتید؟
   كاظم‌پور: تقریباً ساعت 17:35 از دفتر مجمع با من تماس گرفتند و گفتند وسایلم را بردارم و به طرف وزارت كشور بروم. من هم که این خبر را شنیدم با یکی از همكاران با موتورسيكلت به وزارت کشور رفتم، فضاي خاصي اون روز در وزارت كشور حاكم بود.