امروز به چند جهت به تشییع جنازه مرحوم حاج حبیب الله عسکراولادی رفتم. بخاطر خدمات سالهای طولانی اش به مستمندین جامعه در کمیته امداد و بعد هم بیش از 12 سال زندان و بعد هم تغییر نسبی در مواضع  و روحیه اعتدالی که این اواخر داشت و عوامل فتنه  ادعایی را نه داخلی که بیرونی دانست.

 جمعیت زیادی به مسجد سپهسالار در میدان بهارستان آمده بودند.  از مردم عادی که پیدا بود کسبه هستند. از نسل جوان  تقریبا خبری نبود. از جناح اصلاح طلب و فتنه گرا هم کسانی مثل لطف الله میثمی در تشییع این مرحوم بودند .جنازه درون تابوتی بود که به قول ما جنوبی ها شکل عماری داشت . مواضع  ماههای عمر مرحوم عسکراولادی در این اواخر با بقیه مواضعش تغییری اساسی پیدا کرده بود. به گمان من مرگ را احساس کرد و از مواضع بعضی که موسوی و کروبی  و… را کودتا گرمی دانستند دوری جست. هر چند از آن ها خواست توبه کنند که این به مذاق من و امثال من خوش نیامد. همین انصاف او را نزد بعضی محبوب کرد .

برادر نامیدن موسوی و کروبی از سوی او شوک بزرگی به اصولگرایان و رفقای چند دهه او بود که این دو را محارب می دانسته و می دانند لذا سراسیمه اعلام کردند این نظریات شخصی وی است و ربطی به مواضع جبهه پیروان امام و رهبری ندارد.

آخرین بار، چند ماه پیش او را در پایان یکی از جلسات مجمع  تشخیص دیدم. منتظر راننده بود . از او پرسیدم: اینکه می گویند امام را در خواب دیده ای و امام به تو تذکرات و تنبهاتی در باره وقایع پس از انتخابات  سال 88 داده اند و همین باعث تغییر در مواضع شما شده، درست است؟  درحالی که طبق معمول سرش رو به پایین بود گفت: نه. من چنین چیزی نگفته ام. بنظرم آمد نخواست همه مساله را بگوید من هم اصراری نکردم . تعابیر آفتاب لب بام از سوی وی در تغییر مواضعش بیانگر خیلی چیزها بود.

در دهه هفتاد که درگیر تحقیق کتاب سیره شهید بهشتی بودم برای مصاحبه با او قراری در محل کارش در خیابان سمیه گذاشتم. گفت: جمعه ساعت 9 صبح تشریف بیارید. پرسیدم: مگر شما جمعه ها هم کار می کنید؟ گفت: بله درست مانند روزهای دیگر هفته ،جمعه ها هم سر کار می آیم. از محدود غیر روحانیونی بود که امام به او حکم نمایندگی داد.

 در دهه هفتاد در ایام تحقیق کتاب سیره شهید رجایی ، کسی در باره مواضع چپ اقتصادی شهید رجایی با من  مصاحبه کرد و معتقد بود که وی  با سیاستهای اقتصادی که به ضرر مردم و بنفع بازاری ها باشد موافق نبود، می گفت از آقای رجایی شنیدم که می گفت من با اینکه مواضع اقتصادی آقای عسکر اولادی را درباره نقش بخش خصوصی در اقتصاد قبول ندارم اما به دلیل تدین وی با اطمینان خاطر در نماز به او اقتدا می کنم.

من امشب به پاس خدمات این یار امام  در دوره سخت و نفس گیر انقلاب و خدماتش به مستضعفین و محرومین برای او نماز شب اول قبر خواندم و اگر توفیق نماز شبی داشته باشم برای او طلب مغفرت خواهم کرد.

اینک او به سرای باقی شتافته است .دعا می کنم خدای بزرگ پاداش زحماتی را که وی در چند دهه برای انقلاب و مستمندین کشید چند برابر به او عنایت فرماید.

خدا کند مرگ عسکر اولادی بعضی ها را بخود بیاورد و کسانی که هرچه دلشان می خواهد به رقبای سیاسی شان به خصوص آنهایی که فعلا! عملا امکان دفاعی از خود ندارند می گویند و از یاد برده اند که مرگ و حساب و کتاب و شب اول قبری هم در کار است ،بخود بیایند.